91 به می ان آمد . همسرم مرا به ضعف و سستی در مقابله با دلایل و براه ین این خانم متهم ساخت که در مدارا و مماشات با مزخرفات او ز یاده روی کردهام. در آن موقع به او گفتم : من با عقل خو ی ش می سنجم و سعی می کنم با تمام سختی ها به خداوند برسم . ما بای د به جستجوی حقی قت ادامه ده ی م و شکی نخواهد بود که خداوند ما را که صادقانه طالب حقی قت هست یم ی اری خواهد نمود . به خاطر داشته باش که اطم ی نان قلبی ما به خداوند متعال قادر خواهد بود كه ما را از هر لغزشی حفظ می کند و از سی ر در راه ضلالت و گمراهی حما ی ت مینماید. سپس به او گفتم كه چقدر مای ۀ تأسف و ناام ی دی من شده است ز ی را او را با آن درجه از قوت و استحكام در ا ی مان و مواجه شدن در مقابل دشواری ها نمی بینم كه همواره از او انتظار داشتم بلكه به عكس، حالا كه حجّتش قوی تر شده فرار و ترس اختی ار نموده است . در ای نجا دعوای میان ما شدت ی افت و سر من فر یاد زد : بله از او به خاطر دی نی كه از آباء و اجداد خود به ارث برده ام می ترسم از ا ی ن جهت نمی خواهم با او روبه رو شوم و می خواهم او را از جلو پایمان بردارم . در ای نجا عصبان ی ت من بی شتر شد و پرس یدم: آی ا فكر می كنی که ما بر حق و یا باطل هست ی م؟ به سرعت با نگاهی غضبناک جواب داد : البته كه ما بر حق هستیم. با حالتی تحریک کننده گفتم : پس چرا ترس یده ای و با او رو به رو نمی شوی؟ گفت : نمی توانم، ز یرا دلا ی لی بس ی ار قوی می آورد و من
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2