80 نتوانستم بر احساساتم مسلط شوم به شدت گری ستم، به خصوص با شنی دن صدای اذان که از مسجد نزد ی ک منزلمان بلند شد احساس کردم زمین زیر پای م خالی شده است و من را به اعماق خو ی ش میکشاند. تصور کردم گوی ی وفات حضرت رسول اکرم - محمد صلوات الله عل یه- در آن لحظه واقع شده است، حالت عصبی عج ی بی مرا فرا گرفت و بی اختیار کتاب هایی را که در کتابخانه رد یف بود روی زم ی ن پرتاب کردم . همسرم بر حسب عادت هر روزۀ خو ی ش برای به جا آوردن نماز به مسجد رفته بود . در بازگ شتش از د ی دن من در ا ی ن حالت، بی نهای ت مات و مبهوت شد . از ای نکه من به حرف های مزخرف آن خانم اهم ی ت دادهام سخت عصبانی بود و مصمم بود او را بعد از ادعاهایی که کرده بود خرفت و دی وانه بنامد و مجدداً تکرار کرد که ما با ی د درسی به او بدهیم که هر گز فراموش نکند . در کتاب قرآن کر یم آی ات بس ی اری است که دلالت بر ختم نبوت و انتهای رسالت با پ ی امبر اسلام دارد و ما با ی د نظر آنها را به ا ین آیات جلب نمایی م و پی وسته مرا قانع می کرد که خداوند ا ی ن سفر را همراه آنها برای ما مقدر نموده تا بتوان ی م آنها را یاری و به راه راست هدا ی ت کنیم.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2