75 چند آیۀ آخر سور ۀ نجم مرا خیره کرد ، احساس کردم که دست ها و پاهای م خشک و منجمد شده اند و زم ین می خواهد مرا به خود کشاند . گویا خداوند داشت مرا برای تعجب و تمسخر و خنده ام از بحث ها ملامت مینمود . چنان ترس و واهمه ای مرا فرا گ رفته بود که قلم از وصف آن عاجز است، آ ی ات فوق زبان مرا بست و فکر مرا برای لحظاتی که مانند ی ک قرن می نمود کاملاً متوقف کرد. از خود می پرسی دم چگونه است که ا ین آیات را من از قبل نخوانده ام؟ با وجود ا ی نکه اغلب آ ی ات قرآن را طی سال یان تحص ی ل در الأزهر و تدریس علوم دی ن از برکرده بودم . ناگهان ی ک فکر دیوانهوار به ذهنم خطور کرد که ا ی ن قرآن همان قرآنی که من می شناسم نی ست و با آن قرآنی که ما در دست داشت ی م متفاوت است . ای ن اندی شۀ خطرناک مانند برق گ رفتگی مرا تکان داد و با وحشت پرسیدم: خدایا، آیا آی ات الهی را تغ یی ر داده اند؟ آی ا کتاب آسمانی را تحر ی ف کردهاند؟ وای به حالشان، آنها چه کسانی هستند؟ چگ ونه است که حق ی قت آنها را از قبل کشف نکرده ایم؟ در تمام ا ی ن مدت همسرم در کنارم نشسته بود و نمی دانست چه آشوب و ح ی رتی مرا فرا گرفته است . ولی با ی د صبر و سکون پ ی شه می کردم
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2