62 بودند . خلوص و صداق ت ای ن زن و شوهر و فرزندانشان از همان ابتدای ورودمان به آن نقطۀ دورافتاده که در آن زمان هنوز آب و آبادی نداشت موجب شد روابط دوستی و اعتماد ب ی ن ما ای جاد شود. ای ن خانم دبی ر با سا ی ر معلمان مدرسه ای که در آن مشغول کار بودم متفاوت بود، چه از نظر ظاهر که بس یار آراسته و خوش پوش بود و چه از لحاظ عشق و محبتی که به همه داشت . علاوه بر آنکه در کار خود بس یار پی شرفته بود و احترام عموم را به خود جلب می کرد، از هرگونه کمک و مساعدت به د ی گران نیز دری غ نمی نمود . عامل دی گری که بر رفاقت و دوستی بین ما می افزود بحث های جالبی بود که دربارۀ پ ی امبران و قرآن و تفس ی رهای مختلف آن ب ی ن ما به میان میآمد . درحالیکه بحث ها در بی ن خانم های معلم در مدرسۀ دخترانه و بین معلمان مرد در مدرسۀ پسرانه کاملاً برعکس بود و بحث ها حول و حوش امور مادی از قب ی ل خری د و فروش، غ ی بت کردن دربارۀ د یگران، تمسخر و تعصب شد ید بین ملیت های مختلف می چرخی د، که اغلب منجر به نزاع و جدال می شد. سمیه و خانواده اش کاملاً متفاوت بودند، نمونه ای بودند زنده از حسن اخلاق و رفتار و کردار پسندیده، دارای قوایی روحانی و بس ی ار عالی و محبتی بی شائبه و بی غرض. ای شان چنان با اخلاص به ی اری د ی گران می شتافت که جالبتوجه بود آنهم در اجتماعی که خودخواهی و
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2