سفر از ایمان به ایقان

50 مراقب خواهران کوچک ترم باشم که مبادا در هنگام بازی آس ی بی به آنها برسد و سعی می کردم اسباب خوشحالی و سلامت آنها را فراهم سازم . روابط خانوادگی ما، به خصوص احترام و اعتمادی که در ب ی ن افراد خ انوادۀ ما وجود داشت، برای اغلب همدرس هایم بسی ار جالب بود . همسرم نیز از ی کی از روستاهای خارج شهر و از خانواده ای متوسط و متدین بود. ای شان فرزند اول خانواده ای متشکل از چهار پسر و سه دختر بود که اوایل دهۀ ۶۰ به قسمت شرقی قاهره آمده بودند . پدر ای شان که در وزارت تعلیم و تربیت به عنوان معلم مشغول به کار بود، رفته رفته ترقی نمود تا به سمت مد یر ی کی از مدارس قاهره رس ی د و بازنشسته شد . ای ن خانواده به عنوان ی کخانوادۀ نمونه شناخته شده بودند که به حسن اخلاق در ب ین همسای گانشان معروف و مشهور بودند . زمانی مادر ا ی شان به عنوان مادر نمونه در کل قاهره انتخاب شد ز ی را فرزندان وی با وجود ا ی نکه تعدادشان زی اد بود همگی از شاگردان اول مدارس بودند و گواهینامه های بسی ار عالی دری افت داشتند . چی زی که بس ی ار مرا خوشحال می کرد احساس مسئولیتی بود که همسرم نسبت به خانوادۀ خود داشت . او با پد ر زحمت کش خود در تأمین مخارج زندگی خانواده شر ی ک و سهی م بود تا اعضای آن بتوانند تحص ی لاتشان را به پایان برسانند . ای شان پس از پایان تحص ی لات دانشگاهی برای ادامۀ تحص ی ل و گرفتن فوق لیسانس به دانشکدۀ آموزش اسلامی رفت . هدفش تعمق هر چه ب ی شتر در امور د ی ن بود تا توانایی خو یش

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2