سفر از ایمان به ایقان

296 نظر می رسد كه در چنگال یک گروه خطرناك گرفتار شده اند كه از خوشقلبی و مهربانی آنان سوءاستفاده نموده اند و برادرمان را در وهم انداخته است كه او پ ی امبر است و ی ا همان مهدی منتظر است تا ثروت و مایملک آنان را بگیرند . پس مراقب باش و از د ی دار آنها خودداری كن تا ت و هم در چنگال ا ی ن گروه نیفتی . ترس و نگرانی مرا فرا گرفت و برای آنها به شدت میترسیدم. تصم ی م گرفتم به حرف های خواهرم گوش ندهم و آن را نشن ی ده بگیرم و برادرم و همسرش را رها نكنم بلكه آنها را هر طور كه باشد از ا ی ن ورطه و گروه نجات دهم . به سرعت به د ی دار آنه ا رفتم و آنچه را که از خواهرم شنی ده بودم بازگو نكردم و ترج ی ح دادم به آنها گوش دهم و با آنها مدارا کنم تا به اسرار ا ی ن گروه فریبدهنده دست یابم. با صحبت های معمولی خانوادگی شروع كرد ی م و بعد برادرم به طور غ ی رمنتظره دو سؤال مطرح نمود: چرا تو یک مسلمان هستی؟ پای ه و اساس استدلال تو كه اسلام د ی انتی از جانب خدا است چیست؟ از ای نجا بحث و گفتگو آغاز شد . به ی اد دارم برای پاسخ به سؤال ها دو موضوع را مطرح کردم : ی كی تاری خ اسلام و دی گری قرآن كر ی م بود. بعد سؤال بغرنج مطرح شد : آی ا ممكن است د ی انت جد ی دی ظاهر شود؟

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2