270 سال آخر دب ی رستان بودم و برای برآورده ساختن آرزوی خو ی ش كه ورود به دانشكدۀ مهندسی در دانشگاه قاهره بود، نیاز داشتم روی درس هایم تمركز بی شتری نمایم تا نمرۀ عالی بگیرم . با وجود ا ی ن، وقای عی كه در اطرافم می گذشت سؤالات ب ی شتری را در من برمی انگیخت. واقعاً در برابر داخل شدن در جر ی ان تجسّس دربارۀ آنچه که در دور و برم می گذشت، مقاومت می كردم ولی تصادفاً دانستم كه ی ک رسالت الهی جدی دی توسط پ ی امبری جد ی د آمده است . به عنوان جوانی كه در خانواده ای مسلمان به دن ی ا آمده بودم و در مح ی طی اسلامی، چه در مصر و چه در كشورهای خل ی ج فارس تربی ت شده بودم، بسی ار با احتی اط و در ع ی ن حال انكار با ا ی ن موضوع مواجه شدم . احتی اط من از ای ن جهت بود كه خواهر بزرگم خود نمونه ای از دینداری در شری عت اسلام بود و نظر به تحص ی لاتش در دانشگاه الأزهر در مسائل د ی نی بس ی ار عم یق بود. او و همسرش در زندگی خانوادگی خو ی ش و در محیط كار به موجب تعالی م اسلام عمل می نمودند، از ا ی ن جهت آنها مرجع همۀ افراد خانواده در مسائل د ی نی بودند . بسیار مای ۀ تعجب بود كه حال، خود آنها منبع ا ین اطلاعات دربارۀ ظهور پ ی امبر و د ی انتی جد ی د بودند. اما انكار من به آنچه که از کودکی فرا گرفته بودم، باز می گشت، چه در محی ط خانواده و چه در مدارس، كه د ی نی بعد از اسلام نخواهد
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2