262 مرا از حالت ح ی رتی كه قبلاً با قرائت قرآن و دشواری فهم آن داشتم، ب یرون می آورد ولی قلباً هنوز در ترد ی د بودم زی را آنچه را که آنها ارائه می ک ردند با هر آنچه که از قبل فرا گرفته بودم كاملاً متفاوت بود، مسائلی مانند ختم رسالت های آسمانی و روز ق ی امت و عذاب جهنم و پاداش بهشت . ولی گفته های آنان از هر لحاظ با رحمت بی منتهای حق - باری تعالی الله الأحد الفرد الصّمد الرّحمن الرّح یم- كاملاً وفق داشت . ای ام معدودی در ا ین حی رت عظ یم بی ن عقل و قلب خو ی ش گذراندم و سعی می کردم هرچه ب ی شتر استفاضه نمایم تا قلبم اطم ی نان یابد. صحبت های ما همچنان پیوسته ادامه داشت . به ی اد دارم روزی در ماش ین بودی م و من رانندگی می كردم. آنها با من صحبت می كردند و من سعی می كردم در حرف های آنها دقت كنم و آن را تجزیه و تحل ی ل نمایم كه شا ید شكافی پی دا كرده و بر آنها اعتراض نما ی م و بهانه ای برای گرفتن تصمیم خود قرار دهم . به یکباره بدون آنكه احساس كنم و ی ا متوجّه شوم ناگهان اتومبیل به بالای پ یاده رو قطار در منطقۀ مصر الجد ی دة رفت و نزد یک بود همگی زی ر قطار از ب ی ن بروی م ولی گوی ا خداوند عمر د ی گری برای ما رقم زده بود و به ما رحم كرد . پس از آنكه از ا ی ن واقعۀ وحشتناک به خود آمد ی م، همسر خواهرم بی نهای ت از خودش و خواهرم عصبانی و غضبناک شده بود كه چگونه آنها رعایت وضع ی ت دشوار و غیرطبی عی مرا نکرده اند و با صحبت های
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2