259 بعد از ا ی ن ماجرا خواهرم سفرش پایان یافت و من به زندگانی خوی ش بازگشتم. بحث و جستجو دربارۀ اثبات خاتم ی ت رسالت حضرت محمد را از آی ات قرآن آغاز نمودم ولی رفته رفته ذوق و شوقم به ا ی ن كار رو به سردی نهاد و آن را رها كردم . عادت داشتم شب ها از كنار رود ن یل پیاده به منزل بازگردم . در آن زمان، شهر قاهره به شلوغی امروز نبود . اكثر اوقات من تنها كسی بودم كه در بلوار رود ن ی ل راه می رفتم. بسی اری از اوقات احساس می کردم بی نهای ت مای لم با خدای خود حرف بزنم و با چشمان اشكبار التماس نما ی م كه بصی رت مرا روشن کند و راهنمایی نما ید. ترس شدی دی را كه مبادا مرگ ناگهانی به سراغم آ ی د و من ل ی اقت حضور در درگاهش را نداشته باشم، با خدای خو ی ش در میان می گذاشتم . یک احساس بس ی ار قوی به من می گفت با وجود ا ی نكه به رحمت و عنا ی ت حق اطمی نان كامل داشتم از جملۀ رستگاران نخواهم بود به خصوص وقتی ا ین آی ه در ذهنم تكرار می شد كه می فرماید: أ «قُل ی ا عِبَادِ ی ذِ ال ی هِ أ مَةِ الل أ رَح أ نَطُوا مِن أ لاَ تَق أ فُسِهِم أ رَفُوا عَلَی اَن نَ اَس هَ الل إ ن ا ی نُوبَ جَمِ أ فِرُ الذ غ ی حِ أغَفُورُ الر هُ هُوَ ال إ ن عًا ا یم ». ( سوره زمر- آیه )۵۳ بگو ای بندگان من كه بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید از رحمت خدا نومید مشوید در حقیقت خدا همه گناهان را می آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است . 109 109 ترجمۀ فولادوند به این آدرس اینترنتی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2