252 برای م همی شه كانون دوم خانوادگی محسوب می شد. محبت و خوش رویی و پذی رش آنها همۀ خانواده را در برمی گرفت. تعلق عج ی بی به پروردگار داشتند ز ی را خواهرم از دانشگاه الأزهر فارغ التحص ی ل شده بود و رشتۀ اسلامی را تدر ی س مین مود و بعد ترقی کرد و متخصص ترب ی ت شد و همگان بر علم و توانایی او شهادت می دادند. همسرش ن یز ای ن چنی ن بود و به ی اد ندارم كه موجب اذ ی ت و ی ا كدورت احدی شده باشد . گشای ش و وسعت قلبش همگان را در بر می گرفت. از ایام بچگی علاقۀ زی ادی به آنها داشت یم زی را سرشار از محبتی بیپای ان بودند . علوم دی ن را از آنها ب یش از مدارس آموختم و چ ی زی كه در آنها ب ی شتر می پسند ی دم آنكه از حركات و سكناتشان جز تقوای خالص و دینداری با عموم مردم و در زندگی خصوصی آنها نمودار نمی شد لذا سرمشق فوق العاده ای برای ما بودند . فرصت برای صحبت از آنان ن ی ست زی را به صفحات ز ی ادی ن ی از است كه باز هم برای جلوه دادن تصو ی ری از زندگانی پرعظمت ا ی ن خانواده كافی نخواهد بود تا چه رسد به شرح كُنه آن كه خود به كتاب های قطوری ن ی ازمند است تا به شمهای از آن دست یابیم. به استقبال خواهرم رفتم و مشخص بود كه كارهای ز ی ادی برای انجام دادن داشت . از جمله كارها مانند هم ی شه، ی افتن و خر یدن كتاب های اسلامی متعدد بود، به كتاب فروشی ها میرفتی م، معمولاً آنها كتاب هایی بسی ار قطور و سنگ ین می خریدند. از ای ن بابت تعجب نمی كردم
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2