سفر از ایمان به ایقان

248 و لحظه ای بر ذهنم خطور ننمود كه تغ ییر و ی ا تفاوتی م ی ان ما به وجود آمده است . بسی ار پای بند به جا آوردن فر ی ضۀ نماز پنج گانه در مسجد بودم و معتقد بودم كه امام مسجد با ی د سرمشقی برای مسلمانان باشد و ا ی مان او در كردارش با ی د نمای ان باشد و مثالی از فضایل اخلاقی و حسن رفتار باشد ، ولی متأسفانه ای ن صفات در بس ی اری از امام های مساجدی كه برای جستجوی ی ک مقتدای واقعی می رفتم صدق نمی كرد. بسی اری از آنها را از نزد ی ک میشناختم زی را در همان منطقۀ سكونت خودمان زندگی می کردند و رفتار و كردار شخصی آنها ر ا می شناختم. منظورم آن ن ی ست كه آنها خدای ناخواسته انسان های فاسد و بدی بودند، بلكه مردمانی مهربان بودند ولی آن سرمشقی را نمی یافتم كه در ذهن خو ی ش می پروراندم كه با كمال اطم ی نان در محضر حق، هنگام نماز پشت سر آنها بایستم و نماز گزارم. روزی به مسجدی در كنار رود ن ی ل كه نزدی ک منزلمان بود برای ادای نماز عصر رفتم . وقتی مؤذّن شروع نماز را با صدای اذان اعلام نمود در كمال تعجّب د ی دم كه نمازگزاران مرا برای پیش نمازی به جلو رهنمون شدند در حالی كه بزرگ سالان و بزرگان دیگری هم آنجا بودند . امامت را قبول نكردم ز یرا م عتقد بودم كه پیش نمازی مخصوص نفوسی عالم تر و مسن تر است و ا ی ن صفات بر من مطابقت نمی كرد ولی آنها اصرار ورز یدند

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2