سفر از ایمان به ایقان

240 سفر برادرم علاء در خانواده ای نسبتاً بزرگ، نشو و نما کردم كه متشكل از پدر و مادر و هشت فرزند بود . با وجود ا ی ن تعداد زی اد، والد ی ن ما موفّق شدند روابط گرم و صمیمانه ای در م ی ان افراد خانواده ا ی جاد نمایند. در عین تفاوت های موجود ب ی ن افراد خانواده از نظر فكری و طرز و روش برخورد و معامله با حوادث روزانۀ زندگی، نوعی همبستگی قوی و محكم م ی ان همۀ ما وجود داشت . والدی ن ما توانستند به ما اهم ی ت دارا بودن استقلال لازم برای تصم یمگی ری در موارد مربوط به زندگی خصوصی و شخصی مان را بی اموزند . در كمال قدرت و شهامت و با وجود محبت عمی ق و حقی قی و جدانشدنی م ی ان افراد ا ی ن خانواده، آنها توانستند احترام كامل ا ی ن موضوع را در ما بکارند به درجه ای كه دخالت احدی در مسائل خصوصی د ی گری كاملاً ممنوع بود . علاوه بر ا ی ن آنها طرز تفكر بدون جانبداری و با تجزیه و تحلی ل امور قبل از قضاوت و قبل از تصم یمگی ری را به ما تعل ی م دادند و به ما آموختند فردی كه تصم ی می میگی رد و قراری می گذارد با ی د پیامدهای آن را بپذیرد . به بودن خانواده های غی رمسلمان در زندگی خوی ش عادت كرده بودی م كه حتی از دوستان نزد ی کخانواده محسوب می شدند و حضور آنها

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2