234 گرفته بود یم زی را با گذشت زمان عبادت به عادت تبد ی ل شده است و مبارزۀ حقی قی در ا ی ن است که ا ی مان به د ی انتی جد ی د مستلزم پ ی روی از احکام جدی د آن است . ای ن نگرانی تا چندی وجود مرا فرا گرفته بود ولی پس از مطالعه و جستجوی حقی قت رفته رفته اطم ی نان قلبی یافتم . خواندن نماز را آغاز کردم و كتاب های بسیاری را خواندم و بس یار خ وشحال شدم وقتی فهیدم كه یكی از مبادی اساسی د یانت بهائی تساوی كامل ب ی ن زن و مرد در جم یع شئون است . ای ن در واقع از مهم تری ن مبادی بود كه من به دنبال آن می گشتم و لزوم آن را احساس می کردم زی را از راه عمل به موجب ا ی ن مبدأ حی اتی، تأسی س صلح و سلام در عالم قطعی است . در آن وقت هنوز با خانوادۀ خو ی ش در كشورهای خل ی ج فارس مشغول به كار بودم . همسرم برای د ی دار از ما آمد و در آن وقت فرزند اولم را باردار بودم . ای ن فرصت را غنی مت شمرد ی م و خواهرم و دوستصم یمی او با همسرم صحبت كردند، برا ی ش ضربۀ بسیار سنگ ی نی بود و بهکلی از پای درآمد . چند روزی فقط گر ی ه و زاری می كرد. با چشمان اشك بار می گفت كه مدت کوتاهی است که پای بند د ی ن شده است و نماز و روزه را به جا می آورد و به سا یر عبادات ن ی ز می پرداخته است و حال كه در راه خدا قدم نهاده متوجه شده كه ا ی ن راه به تنهایی کافی نیست و مس یر جدیدی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2