سفر از ایمان به ایقان

221 به مطالعه و بحث ب ی شتر تشوی ق می کرد تا ای نكه خواهرم مجدداً به كشوری كه در آن مشغول به كار بود مراجعت می نمود . رفته رفته از شوق و كوشش من نی ز كاسته می شد و مشغول امور دن ی وی می شدم و شک و تردی د بار دیگر بر من چیره می شد تا ای نكه در تعط ی لات بعد مراجعت می نمود و بار دیگر مرا شعله ور می ساخت و موجب می شد تا من بحث و مطالعۀ خو ی ش را شبانه پس از ی ک روز سخت و طولانی از سر گ یرم. خداوند شاهد و گواه است كه ا ی ن موضوع لحظه ای ذهن مرا رها نمی كرد حتی هنگام ادای نماز پنج گانه از خود می پرسیدم آیا ای ن موضوع در ست است ی ا نه؟ و در هر حال و وضعی در موردش فكر می كردم. وقتی به رختخواب می رفتم احساس خ ی لی عج ی بی مرا فرا می گرفت و آن ترس از ا ی ن بود كه مبادا من بمی رم و ندانم كه آ یا این دی ن حق است یا نه . پس از مدتی تصم ی م گرفتم كه بعد از رفتن خواهرم مانند دفعات قبل، بحث و ج ستجویم را متوقف نکنم و خود را در ا ی ن جنگ و بحران خسته كنندۀ درونی رها نکنم . در مرحلۀ بحث و جستجو به پروردگار خو ی ش التماس می کردم كه حقی قت را بر من بنما ی اند، ولی هر بار كه در خلوت با نفس خو ی ش به سر می بردم ا ین آی ه در ذهنم تكرار می شد: لاَ  «كَلا أ أ تَرِب أ وَاق أ جُد أ هُ وَاس تُطِع ( .» سوره علق- آیه )۱۹ زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را [ به خدا ] نزدیک گردان. 100 100 ترجمۀ فولاد وند به این آدرس اینترنتی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2