سفر از ایمان به ایقان

207 فرستاد . با كمال اطم ی نان گفت البته كه خداوند بندگان خو ی ش را اینگونه به حال خو ی ش رها نخواهد فرمود، مخصوصاً در ا ی ن برهه كه مواز ی ن مختل و حقی قت گم شده است . هرچند پدرم شخصی متفكر و معتدل و روشنفك ر بود ولی تصور نمی كردم كه او مسئلهای به ای ن درجه از حساسیت را به ا ی ن آسانی و سادگی تلقّی نما ید. ای ن خود موجب شد كه تشو ی ق شوم و حكا ی ت را از ابتدا با آنها در م ی ان گذارم و آنها را از آنچه در نتی جۀ بحث و مطالعۀ دشوار به دست آورده بود ی م شری ک سازیم. مادرم هر كلمه ای را كه می گفتم با اهم یت زی اد تلقی می كرد و در چشمانش ترس و نگرانی را به خوبی میدی دم كه گوی ا آنچه را که می گویم درک نكرده است . بارها م ی ان صحبت، حرف من را قطع می كرد و میگفت: اگر كسی به غ ی ر از تو ا ی ن حرف ها را می زد ممكن نبود از او قبول كن م ولی چون به تو اطم ی نان دارم و تو را خوب می شناسم كه تا چه حدّ در دی ن خود عمی ق هستی و خش ی ةالله و ترس سرپیچی از حق را در هر امری، چه جزئی و چه کلی در نظر می گیری احساس می كنم كه ا ی ن صحبت ها ممكن است تا حدودی درست باشد . همچنی ن اطمی نانی كه به همسرت دارم كه مردی با تقوی و مؤمن است و چ ی زی در زندگی او مهم تر از ادای فری ضۀ نماز در اوقات مخصوص آن و خضوع و خشوع به درگاه خداوند نی ست، خود بهتر ی ن دلی ل بر صدق كلام شما است .

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2