سفر از ایمان به ایقان

188 انفطرت السّماء . ذ كنتم فی أجداث الغفلة والضّلال قل ا . من المشرك ین من ی مسح عینیه وی نظر ال یمی ن والشّمال قل قد عم یت لی س لک الیوم من ملاذ. منهم من قال هل حشرت النّفوس قل ا ذ كنت فی مهاد ی و ربّی ا الأوهام . نّها فی الحمنهم من قال هل نزّل الكتاب بالفطرة قل ا ی رة اتّقوا یا اولی الألباب . و منهم من قال أحشرت أعمی قل بلی و راكب السّحاب . قد تزی نت الجنّة بأوراد المعانی و سعّر السّع ی ر من نار الفجّار . قل قد أشرق النّور من أفق الظّهور و ذ أتی مالک أضائت الآفاق ا ی وم المیثاق . قد خسر الّذی ن ارتابوا و ربح من أقبل بنور ال یقی لی مطلع الإ ن ا ی قان». 86 خوشبختانه پدر و مادرم و برادر همسرم در تعطی لات تابستانی خوی ش بودند و ی ک هف ته بعد از ورود ما باز می گشتند. بنابراین یک فرصت طلائی بود كه به آپارتمانی به دور از آنها منتقل شو ی م تا متوجه تغ ییر کلی كه در ما ا ی جاد شده بود نشوند . مای ل نبودی م آنها را از آنچه به دست آورده ای م باخبر کنیم تا ا ی نكه خود ابتدا از حق ی قت این دی ن مطمئن شو یم. میبای ست كاملاً بدون ذره ای شک از همه لحاظ از آن اطم ی نان خاطر حاصل كنیم. دوم آنكه نمی دانستی م واکنش آنها از دانستن ا ی مان ما به دی انتی جد ی د چگونه خواهد بود به خصوص كه آنها كمال اطم ی نان را به ما داشتند و ما را مرجع د ی نی خو ی ش میدانستند. ای ن بود مصداق آ یۀ كری مه كه می فرماید: 86 حضرت بهاءالله، اشراقات، الواح نازلۀ بعد از كتاب اقدس

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2