سفر از ایمان به ایقان

177 خوی ش را اعلان نمایی م و وجه خو ی ش را تسلی م خداوند یکتا و یگانه و بی نیازی نماییم که نه می زاید و نه زاده می شود و همتایی ندارد . در آن ح ی ن پرسی دم چه گونه باید ای مان خوی ش را اعلان کنیم؟ در این دی انت جد ی د رسم چن ی ن اعلانی به چه صورتی خواهد بود؟ شب دیر وقت بود و بس ی ار مشكل بود كه بخواه ی م ماشی ن را بیرون آوریم و نزد دوستانمان برو یم زیرا صاحبخانه ماشی ن خوی ش را پشت ماشی ن ما در ورودی ساختمانی كه در آن ساكن بود ی م قرار داده بود و نمی توانست ی م او را از خواب ب ی دار كنی م تا ماشی ن را بی رون آور یم. در آپارتمان تلفن وجود نداشت كه بتوان ی م با دوستم سم ی ه تماس بگیریم و راهحلی را جویا شویم. همسرم در كمال آسانی بمانند هم ی شه كه مسائل را ساده و راحت می نمود گفت : مهم نی ست صبح نزد آنها خواه ی م رفت تا بدان ی م چه باید بكنیم. با ناراحتی شد ید فری اد زدم : خی ر به انتظار فردا نخواهم ماند و ا ی مان خوی ش را در همی ن لحظه اعلان می كنم قبل از آنكه مرگ بر ما پیشی بگیرد. همسرم با كمال مهربانی به من نگاهی کرد و بر شانه ام زد و گفت : حق با تو است، عمر انسان به دستخداوند است و ا ین آیه را زمزمه نمود :

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2