سفر از ایمان به ایقان

124 دهیم و پی وسته به درگاه حق كه از ن ی ت و هدف ما آگاه بود متوسل گشتیم تا ما را ی اری کند چون جز لقای او را نخواسته و نخواه یم. در عی ن حال دربارۀ آی ندۀ خو ی ش و سه فرزندمان كه بزرگ تری نشان در آن وقت دختری دوازده ساله و سپس پسری نه ساله و كوچك تری نشان پسربچه ای شش ساله بود، دچار ترس و واهمه شد یم. گذر از ای ن راه كار آسانی نبود ولی در هر لحظه دست قدرت الهی را كه به ی اری ما می شتافت احساس می کردیم كه گو ی ا بر شانۀ ما می زد و اشک های ما را پاک میکرد. درگی ر دو احساس قوی بود ی م كه باهم در ستی ز بودند، ی كی ترس از آ ینده ای نامعلوم و د ی گری حس مسئولی ت برای جستجوی حق ی قت بود حتی اگر مغا یر می ل و ارادۀ ما باشد . ای ن نیازمند بذل کوشش زیاد و تحمل سختی و مرارت و اطم ی نان نامحدود به این بود که خدا وعده داده کسان ی را که در راه او و محبتش مجاهده نمایند هدایت میکند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2