ورای فرهنگ رقابت

96 علاوه بر آن، حتی وقتی زنان وارد مبارزات سنتی قدرت میشوند و طبق قواعد مربوط به خشونت و رقابت عمل میکنند، اغلب پاداش مشابهی برای رفتارمشابه شان دریافت نمیکنند. در بسیاری از موقعیتها، اغلب بروز خشونت و رقابت در مردان پاداش میگیرد زیراً معمولا طبیعی و شایسته شمرده میشود. در مقابل، در همان موقعیتها بروز خشونت و رقابت در زنان اغلب پاداش نمیگیرد، زیراً معمولا غیرطبیعی و ناشایست تلقی میگردد. 01 این معیارهای دوگانه، ساختارهای موروثی حا کمیت مردان را تقویت میکنند. بسیاری از هواداران حقوق زنان، گذشته از این محرومی تهای نسبی که زنان از نظر تاریخی در این ساختارهای پاداش دهی تجربه کردهاند، در رابطه با حا کمیت خصوصیات مردانه (در مقابل حا کمیت مردان) بر خصوصیات زنانه (در مقابل زنان) در جوامع ما، صرف نظر از این که این خصوصیات را زنان از خود نشان بدهند یا مردان، ابراز نگرانی کردهاند. 00 ساده بگوئیم ، روی دیگر سکۀ فرهنگی که برای خصوصیات خصمانه و مبارزات قدرت امتیاز قائل میشود، فرهنگی است که روابط و خصوصیات مبنی بر تعاون و همکاری را بیارزش می شمارد. در فرهنگ مبنی بر رقابت،ً معمولا روابط و خصوصیات حمایتی و پرورشی که لازمه تربیت شایستۀ فرزندان ، آموزش و مشاغل مختلف مراقبت و پرستاری هستند، به کلی بیارزش شمرده میشوند و اغلب روابط مبنی برتعاون و همکاری که لازمۀ موفقیت متقابل است و همچنین قابلیت جمعی و سرانجام روابط مسالمتآمیز که لازمۀ اجتماع و امنیت است ، نیز ارزش خود را از دست میدهند. بیارزش شمردن این روابط و خصوصیات ، پیامدهای دوگانهای دارد. از یک سو، با اختصاص بیشتر نقش هائی که این خصوصیات را میخواهند به زنان، زنان به علت ارتباطی که با این نقشهای بیارزش شمرده شده دارند، مورد تبعیض قرار میگیرند. از سوی دیگر بیارزش شماری این خصوصیات در عین حال انگیز ۀ مردان را برای بوجود آوردن این خصوصیات در خودشان از بین میبرد، در نتیجه نیمی از جمعیت که هنوز ًعمدتا زمام امور جامعه را در دست دارند، کمبودهای خودشان را در زمینۀ مهارتهای پرورشی ، مراقبتی و همکاری به مواضع قدرتی که در جامعه اشغال کردهاند، میکشانند. فرهنگ رقابتً معمولا به همۀ این شیوهها زنان را در یک سلسله مراتب جنسیتی تابع مردان میسازد و در عین حال شکلگیری قابلیتهای پرورشی و تعاونی را در کسانی که در رأس این سلسله مراتب هستند، سرکوب میسازد. عواقب اجتماعی این دو گرایش در سراسر حوزههای خصوصی و عمومی گسترده شده است. در نتیجه در عصری زندگی میکنیم که در آن کار پرورشی پدر یا مادری که در خانه مراقب بچههاست

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2