ورای فرهنگ رقابت

82 فرهنگ رقابتی به عنوان شکلی از سلطه وقتی ساختارهای فرهنگی با خود طبیعت بشری اشتباه میشوند، تشخیص وجود سایر امکانات فرهنگی هم دشوار میشود، چه برسد به تصور آنها. از منظری که فرهنگ رقابت فراهم میکند، الگوهای غیر خصمانۀ طبیعت بشری و سازماندهی اجتماعی به نظر ساده لوحانه یا آرمانی میآیند. در نتیجه راههای جایگزین پندار، گفتار و کردار از جانب «سیاست روز» یا «واقع گرائی» عقل سلیم که فرهنگ رقابت را میسازد، به حاشیه کشیده میشوند. همانطور کهِ کیهو i خاطرنشان میسازد: سیاست روز یا سیاست واقعگرا ii مانند هر تصویر دیگری از «واقعیت » محصول یک فرهنگ خاص است.. .به خودی خود سلطهای است ، گفتمانی که معترضان خود را با...به تصویر کشیدن طبقهبندیهای فراگیر به طوری که گوئی عمومی و همگانی هستند، «ناتوان » میکند. 86 در این مورد، فرهنگ رقابت را میتوان یک صورت فرهنگی مبنی بر سلطه دانست. همانطور که در فصل 0 مورد بحث قرار گرفت، حا کمیت سلطه وقتی به دست میآید که تفسیر خاصی از واقعیت به عنوان امری «بدیهی » در یک جامعه و حتی در میان گروههائی که منافعشان را سرکوب کرده است، پذیرفته شود. همان طور که در مورد زنان مخالف نهضت آزادی زنان که در فصل 0 دربارۀ آنها بحث شد، نشان داده شد، اغلب دشوار میتوانید از دنیای کلامی، که در آن به دنیا آمده و رشد کردهاید، خارج شوید، حتی وقتی منافعتان از سوی آن سرکوب شود. علاوه بر آن، حتی تشخیص این کهً اصلا در یک صورت فرهنگی خاص تاریخی زندگی میکنید، میتواند دشوار باشد، زیرا به میزانی که حا کمیت سلطه کارآمد بوده است، آن صورت دیگر نه به شکل یک مصنوع فرهنگی ، بلکه ًصرفا به عنوان خود «واقعیت » که عادی و طبیعی و گریزناپذیر است به نظر میرسد. به این ترتیب ، ما در یک فرهنگ رقابت و مسابقه که خودمان آن را نساخت هایم به دنیا آمدهایم، وجدان فردی و جمعی ما تا حدی از پیش با اصول اجتماعی که حال به عنوان بدیهیات پذیرفته شدهاند، شکل گرفته است . این اصول فرهنگی بسیاری از گستردهترین منافع جمعی ما را تابع منافع گروههای مرفهی میکند که بیش از همه از آنها سود میبرند. البته به علتّ سیال بودن نهائی اصول فرهنگی ، تغییر همواره ممکن است . i Kehoe ii Realpolitik

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2