ورای فرهنگ رقابت
79 ساختاری، یک فرهنگ عمومی رقابت ایجاد میکنند که برای کسانی که درون آن هستند، طبیعی و بدیهی به نظر میرسد. مسئلۀ طبیعت بشر البته ناباوران ممکن است چنین استدلال کنند که ذات بشر ًاساس ا خودخواه و خصومت گراست و الگوهای رقابتآمیز سازماندهی اجتماعی ًصرفا بازتاب میراث ژنتیکما هستند و در واقع این حکمت سنتی بسیاری از علوم اجتماعی در سراسر قرن بیستم بوده است. 84 اما ریشۀ این تصورات دربارۀ طبیعت بشر خیلی عمیقتر است . 83 همان طورکه رز i ، لوونتین ii و کامین iii خاطرنشان میسازند: از نظر فلسفی این نظر دربارۀ طبیعت بشری خیلی قدیمی است و به ظهور جامعۀ بورژوازی در قرن هفدهم و به نظر هابز از وجود انسان به عنوان «جنگ همه علیه همه» برمی گردد که منجر به حالتی از روابط انسانی می شود که در آن رقابت، ترس متقابل و اشتیاق به پیروزی ظاهر می شود. در نتیجه از نظر هابز هدف سازمان دهی اجتماعی ًصرفا تنظیم این خصوصیات گریزناپذیر وضعیت بشری است . نظر هابز دربارۀ وضعیت بشر از درک وی از بیولوژی انسان سرچشمه گرفته است . این جبرزیستی بود که انسانها را چیزی کرد که بودند. 94 اما از آنجا که عقیدۀ همگانی جدیدی در دامنۀ وسیعی از علوم ظاهر میشود، این تصورات دربارۀ ذات بشر بطور فزایندهای زیر سئوال میرود. 85 همانطور که هاول iv و ویلیس v مردمشناس میگویند: ا کثریت قریب به اتفاق محققین اذعان میکنند که «خشونت» بخشی اصلی از طبیعت بشر است و انگیز هها و رفتارهای خشونتآمیز باید به نحوی هدایت و کنترل شوند تا روابط بشری بتواند در یک زمینۀ اجتماعی در طول زمان پایدار بماند . دانشمندان نظرات خود را به عامۀ مردم ارائه میدهند و مستقیم و غیرمستقیم به مباحثی که در حوزههای اجتماعی ، قضائی و مذهبی صورت میگیرد، کمکمیکنند. بنا بر این ، نظرات آنها دربارۀ مسئلۀ طبیعت بشر اهمیت زیادی در جامعۀ اخلاقی که بخشی از آن هستند، پیدا میکند... میل داریم رویکرد جایگزینی را ارائه دهیم و این تصور را که خشونت انگیز ۀ ذاتی بشر است ، زیرسئوال ببریم . البته بدیهی است که در جامعۀ غربی خشونت را بخشی i Rose ii Lewontin iii Kamin iv Howell v Willis
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2