ورای فرهنگ رقابت
69 مراسم سوزاندن در ملاء عام که در آن جمعیت شاهد مجازات عادلانۀ یک مجرم است ، زیرا این تجربۀ دانشگاهی عناصر ستایش، تشنه به خونی و خودستائی اخلاقی را در خود ترکیب کرده بود. پس از آن، در نوعی تصاویر وهمآمیز، همۀ مقالاتی را که خوانده بودم و در آنها اعدام های مشابهی صورت گرفته بود، به یاد آوردم . خود مقالات آنقدر به یادم نمیآمد که حرکاتی که بنا به خصلت خود انجام میدادند، ازذهنم میگذ شت... مواقعی را به یاد میآ وردم که دیده بودم چگونه طرز بیان کسی مسخره می شود و یا انتخاب نامناسب تشبیهات او ریشخند می گردد. دفعات بی شماری را بیاد میآ وردم که افراد با طناب تناقض گوئیهای خودشان خفه میشدند. اماُ پررنگتر از همه، تصاویر لحظاتی بود که با خشم معایب شخصیتی نهفته در سبک یا نقطه نظر کسی به نمایش گذاشته میشد. پیروی از خطوط سنتی تفکر به جبن و ترس تعبیر میشد، تکیه به کار یک پژوهشگر دیگر چاپلوسی به شمار میرفت و ذ کر نکردن کار یک محقق دیگر، فقدان سخاوت و مانند آن. این فهرست در واقع پایان ناپذیر است . فهمیدم که ما به زبان بی زبانی یکدیگر را به حماقت، نادانی ، ترس، حسادت، تکّبر، شیادی، دوروئی و... متهم میکنیم. [بعد] چیز دیگری را به خاطر آوردم، مقالهای که در سال 1891 منتشر کرده و از آن زمان تا به حال دوبار در گزیدۀ آثار آمده بود و به شیوههای گونا گون زندگی شغلی مرا بنا نهاده بود.. . مقاله با یک حملۀ علنی به یک خانم پژوهشگر دیگر شروع میشد. وقتی آن را می نوشتم ، احساسی را داشتم که یک قهرمان در غرب دارد. این منتقد نه تنها استدلال میکرد که «الف » و «ب» و «پ»، بلکه معتقد بود که «نون» و «واو» و «ه»! این مقاله نمونۀ آشکار ی از تحریک گری بی شرمانه بود. علاوه بر آن، او مشهور بود و من نبودم ... در اینِ موقعیت «داوود و غولی» i ، که ما در آن قرار دآشتیم، یعنی در حالی که تیر و کمان من در مقابل توپ او قرار گرفته بود، ًمسلماّ موجه بود که با هرچه در دست داشتم به او حمله کنم. و به این ترتیب ، با جازدن خودم به عنوان حامی مظلومان و استفاده از نقل قولهای وحشتنا ک و طعنههای خجل کننده، معایب های او را به روش دنیا نمایاندم و به ساختن کاخ خودم از ویرانههای موقعیت او ادامه دادم. 70 قبول دارم که این حالات افراطی مسابقه (یا مبارزۀ) عقلانی در همۀ رشتهها رایج نیست . اما همانطور که تامپکینز نتیجه گیری میکند، در رشتههای انتقاد یتر علوم اجتماعی و علوم انسانی ً«عملا هر کسی، یک وقتی از آن استفاده میکند». 70 علاوه بر آن، طنز در اینجاست که چنین رویکردهای جنگی نه تنها ممکن است از نظر اخلاقی یا انسانی زننده تلقی شوند، بلکه آنهائی که به آن مشغول میشوند، «مخالفان » خود را بیشتر محاصره میکنند تا قانع. همانطور که برت خاطرنشان میکند، اتخاذ چنین i از داستانهای کتاب مقدس (م).
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2