ورای فرهنگ رقابت
3 مفهومی ا صطلاح فرهنگ و بحث دربارۀ رابطۀ پیچید ۀ طبیعت بشری و فرهنگ شروع میشود. بعد تمایزی قائل میشویم بین ابعاد روان – ساختاری فرهنگ (یعنی ساختارهائی در ذهن انسان که معطوف و یا مشروط به مقتضیات فرهنگی هستند) و ابعاد اجتماع -ساختاری فرهنگ (یعنی ساختارهائی در سازمان اجتماعی که معطوف و یا مشروط به مقتضیات فرهنگی هستند) تا این جنبههای جدا گانه ولی مرتبط فرهنگ را روشن سازیم. بعد، به کمک مفهوم اصول فرهنگی ، نظریه ای دربارۀ سازگاری و تغییر اجتماعی بیان میگردد و سرانجام این فصل با بحث دربارۀ مفهوم سلطه پایان میگیرد که راه خوبی است برای درک این که چگونه اصول فرهنگی حا کم میتوانند به بهای نادیده گرفتن منافع وسیعتر جمعی به منافع بخش های مرفهتر جامعه خدمت کنند. در فصل 4 انتقاد خود را از فرهنگ رقابت با تجزیه و تحلیل این که چگونه روابط قدرت در این فرهنگ درک شده و به عمل در میآیند، شروع میکنیم و نشان می - دهیم کهً معمولا قدرت را چیزی میدانند که بر دیگران تحمیل یا علیه آنها به کار گرفته میشود و برای تعقیب منافع انحصاری هر فرد اعمال میگردد. بعد خاطرنشان می سازیم که این درک محدود بر برخی از روابط قدرت تأ کید میکند، در حالی که بقیه را، و مهمتر از همه، اعمال قدرت مبنی بر همکاری و همیاری، یعنی اعمال قدرت همراه دیگران و در جستجوی منافع مشترک را تحت الشعاع قرار میدهد. نتیجه میگیریم که این تمایل به درک قدرت به طریق رقابتی و ستیزه جویانه عارضهای است از یک گرایش فرهنگی زیربنائی که آن را خصومتگرائی هنجاری مینامیم، یعنی گرایش به این تصور که رقابت الگوئی عادی و لازم برای تعامل اجتماعی است. در فصل 3 نشان میدهیم که چگونه خصومتگرائی هنجاری در جوامع لیبرال غربی فراگیر شده است ، هرچند به صورت عقلانی و ًعموما بدون خشونت. کار را با بررسی آنچه که آن را نظام سهگانۀ رقابت ( اقتصادی ، سیاسی، حقوقی) مینامیم و کانون نهادین فرهنگ رقابت را تشکیل میدهد، آغاز میکنیم. سپس ماهیت یکپارچ ۀ این نظام و همچنین پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی آن را بررسی میکنیم. بعد به شماری از روالها و نهادهای اجتماعی که آن را تشدید میکنند، از جمله رسانههای عمومی تجاری، مدرسه و اعتراض اجتماعی توجه میکنیم و نشان میدهیم که چگونه همۀ این الگوهای رقابت و اعتراض ً متقابلا تشدیدکنند ۀ رقابت هستند و ًنهایتا به ضرر گروههای کمقدرت تر و به نفع گروههای قدرتمندتر تمام میشوند. در این رابطه این نظر را مطرح میکنیم که خصومتگرائی هنجاری همانطور که در فصل 0 گفته شد یک ساختار قدرت است . به عبارت دیگر، خصومتگرائی هنجاری را میتوان مجموعه ای ساخته و پرداخت ۀ فرضیات
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2