ورای فرهنگ رقابت

54 وکلائی مورد سوء استفاده قرار میگیرد که آبروی قربانیان و طرفهای سوم دعوا را می - ریزند تا نظر هیئت منصفه را به موکل خود جلب نمایند . 49 در این نظام، وکلای حقوقی در حقیقت «مزدورانی قانونی» هستند که موکلین برای مبارزه به جای خود استخدام میکنند. 31 با این حال تخصص و مهارتهای قانونی بهترین وکلا و همچنین تحقیقات ا کتشافی که اغلب برای تنظیم پروندهها لازم است ، ارزان به دست نمیآیند. هرچند همۀ مردم ممکن است در یک مفهوم نظری در مقابل قانون مساوی باشند، اما این نظام قانونی خصمانه به نفع کسانی است که دست کم توان مالی برخورداری از بهترین وکالت را داشته باشند ( ا گرنخواهیم ذ کری از کسانی به میان آوریم که توان اعمال نفوذ در جریان قانونگزاری که منجر به وضع خود قوانین میشود، را دارند). 30 ساده بگوئیم نظام قانونی خصمانهً معمولا به نفع گروههای اجتماعی قویتر است . همانطور که استریک i میگوید: «اصول اخلاقی مبارزه» که در نظام قانونی خصمانه تجسم یافته است ، نه تنها در خدمت و کلا وّ قضاتی است که ًمستقیما آن را اداره میکنند، بلکه در خدمت صاحبان قدرت جامعه، از بالا به پائین است . زیرا خصومت حالتی است که فقط به نفع قدرت تمام می شود. بنا بر این بیشتر کسانی که از آن بهره برداری میکنند، روال کار خصومتآمیز را مثل « مادرخودشان » می پرستند . آنها یا نسبت به معایب آن نابینا هستند، یا معتقدند که با وجود این معایب در خدمت خیر والاتری است و یا میکوشند فریب آن را از چشم عموم پنهان کنند. اما آنچه هست، فریب است . زیرا رویکرد خصمانه به حل اختلاف به سبب ماهیت خودً تقریبا بطور کلی به ضرر بقیۀ ماست. 32 در واقع کسانی که اهل بحث و دعوا نیستند، از نظر عاطفی در مقابل داد گاههای خصمانه آسیب پذیرند ، درست همانطور که تهیدستان از نظر مالی آسیب پذیرهستند. 33 [با این حال] نظام قانونی خصمانۀ ما و فرضیات و ارزشهایش یکی از نها دهایعمدۀ بدیهی تصورشده وً عملا هرگز زیر سئوال نرفتۀ فرهنگ ماست. علاوه بر آن، معقتدم که این نظام از نظر زمانی نابجا و پس ماندۀ نحوۀ بدوی نگرش و تفکر دربارۀ عالم است. 34 البته، مدافعان نظام قانونی خصمانه از یک سو از آن به عنوان جایگزین معقولی برای قضاوتهای خودسرانۀ طبقۀ ممتازی ازّ قضات، و از سوی دیگر به عنوان جایگزینی برای راههای خشونتبار حل اختلاف دفاع میکنند. ما بر اساس این i Strick