ورای فرهنگ رقابت
51 مؤسسات رسمی دولتی هست، به صورت مسابقاتی در همتایان غیررسمی آنها بازتاب مییابد. در واقع، بسیاری از تحلیل گران سیاسی چنین استدلال میکنند که گروههای فشار و دستههای فعالیت سیاسی جایگزین نمایندگان منتخب شدهاند. به این ترتیب ،، مسابقه در میان گروههای سازمان یافتۀ ذینفع که خارج از مجالس رسمی قانون گزاری هستند، حداقل همان قدر تأثیرگذار است که مسابقات حزبی در داخل این مجالس. 09 اما اعمال فشار و سازماندهی سیاسی، فعالیتهای پرهزین های هستند که مستلزم در اختیار داشتن منابع مادی قابل توجهی میباشند. در مسابقۀ تحت نفوذ قرار دادن تصمیم گیری حزبی همۀ منافع به نحو عادلانهای نماینده ندارند . به این ترتیب ،، نظامهای حزبیً معمولا تصمیم گیری عمومی را تابع گروههای ذینفعی که قدرت اقتصادی دارند، میسازند. بعلاوه ، جریانات سیاسی از طریق مکانیزم هائی نظیر تأمین مالی مبارزات ، تابع گروههای ذینفعی که قدرت اقتصادی دارند، میشود. مبارزات سیاسی مانند جنگها پر هزینه هستند. همین است که از اصطلاح «خزانۀ جنگی مبارزات » برای توصیف سرمایۀ قابل توجهی استفاده میشود که نامزدهای حزبی صرف آمادگی برای انتخابات حزبی میکنند. در نظامهای سیاسی رقابتی، مبارزات موفق را کسانی راه میاندازند که یا ثروت شخصی زیادی دارند یا از حمایت دیگرانی که چنین ثروتی را دارند، برخوردارند. 41 هواداران لیبرال غربی از این نظام رقابتی انتخابات ، مباحثات، اعمال فشار و مانند آن به عنوان جایگزین معقولی برای خشونت سیاسی و جنگ دفاع میکنند. بر اساس این فرض بدیهی ، ساختار نظامهای سیاسی خود را به صورت مسابقات بدون خشونت بنا می کنیم، هرچند بیشتر مردم تشخیص میدهند که این مسابقات ً معمولا به نفع گروههای قدرتمندتر اجتماعی هستند. این معامله ًعموما به عنوان «نوعی ّ شر گریزناپذیر » و بر اساس این فرض که ِحزببازی معقول، مطلوبتر از جایگزینهای نامعقول خشونت و جنگ است، پذیرفته میشود. اما این فرض مبنی برقائل شدن به یک محدودیت کاذب در انتخاب و ناشی از اشتباه گرفتن مفهوم دموکراسی با حزبگرائی است . با اشتباه کردن این دو و بعد آنها را در مقابل خشونت و جنگ قرار دادن، از یک انتخاب سوم غافل میشویم، یعنی دموکراسی غیرحزبی که میتواند در بسیار ی از شرایط هم از دموکراسی مبنی بر حزببازی و هم از خشونت و جنگ مطلوبتر باشد (در فصول 2 و 5 دربارۀ این موضوع بحث بیشتری خواهیم کرد). پس جوامع لیبرال غربی جریانات سیاسی را که در سمت چپ جدول خصومتگرائی/تعاونگرائی که در شکل 4 کشیده شده، یعنی در حوزۀ روابط «قدرت
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2