ورای فرهنگ رقابت

43 نهادین فرهنگ مسابقه و رقابت را تشکیل میدهند، شروع میکنیم و با مؤسسات و روالهای دیگری که همین اصول بنیانی خصومتگرائی را تشدید و تقویت می نمایند، پایان میدهیم. 4 اما قبل از شروع، ذ کر محدودی تهای این بررسی لازم است . اول، این تحقیق ًمسلما گرایش انگلیسی – آمریکائی دارد و ًعمدتا از مثالهائی که مربوط به غرب انگلیسی زبان، بخصوص ایالات متحده است ، استفاده میکند. اما به استثنای نظام حقوقی خصمانۀ انگلیسی – آمریکائی ، ا کثر مثالهای به کاربرده شده به علت نفوذ فرهنگی مشترک سنتهای یونانی – رومی و یهودی – مسیحی ، میراث فکری رنسانس و عصر روشنگری و بسیاری دیگر از پیون دهای اجتماعی و اقتصادی و فکری در میان جوامع غربی، با روالهای اجتماعی در سراسر غرب مطابقت دارند. علاوه بر آن، هرچند در این فصل نمیکوشیم موضوع را به فرهنگی غیر از فرهنگهای غربی تعمیم دهیم، اما بسیاری از این ساختارها و روالهای خصمانه آشکار ا در سایر نقاط جهان هم وجود دارند. این امر از یک سو ناشی از وجود سنتهای مشابه ارتش سالاری، مردانگی و مانند آن در بسیاری از فرهنگهایغیرغربی است ، و از سوی دیگر ناشی از نفوذ قدرتمند بین المللی است که بسیاری از کشورهای غربی در قرنهای اخیر اعمال کردهاند. در حال حاضر، این تأثیر و نفوذ را چشمگیرتر از همه میتوان در حا کمیت جهانی ایالات متحده بر محتوای رسانههای گروهی دید که جلوههای فرهنگی خشونت، تعارض، حزبگرائی و قابلیت طرح شکایت در دادگاهها را نه تنها به سایرکشورهای غربی، بلکهً عملا به همۀ مناطق جهان صادر میکند. سرانجام، در تمرکز بر روی خصومتگرائی قصدم آن نیست که چنین القا نمایم که اعمال مبنی بر تعاون و همکاریً کاملا خارج از فضاهای نهادینی هستند که بررسی میکنم، بلکه قصدم این است که نشان دهم خصومتگرائی به آرمانی هنجاری در هر کدام از آنها بدل شده است و نمونههای تعاون وقتی وجود دارند، در ساختارهای گستردهتر خصومتگرائی واقع میشوند که آنها را محدود و تحریف میسازند. سه نهاد محوری نظامهای اقتصادی ، سیاسی و حقوقی هستههای نهادین فرهنگ مسابقه را تشکیل میدهند. در جوامع انگلیسی – آمریکائی نه تنها هر سۀ این عرصهها به صورت مسابقه ساختار یافتهاند، بلکه همه مانند یک نظام سهگانۀ مسابقه و به صورت یکپارچه عمل میکنند. پس از این که دربارۀ هریک از این عرصهها بطور انفرادی بحث کردیم، پیامدهای این ترکیب سهگانه را بررسی خواهیم کرد.