ورای فرهنگ رقابت

21 کلمات، نظرات و عادات با یکدیگر امتزاج مییابند. باز هم در یک سطح دیگر، جهشهای منفرد اختراع و تخیل خلاق نیز بدون شک نقشی را در ایجاد اصول جدید فرهنگی بازی میکنند، مانند وقتی که ذهن یک فرد درک اساسی جدیدی را مطرح میکند، نظیر درک اینشتین از رابطۀ ماده و انرژی (یعنی E=mc² )، که به نوبۀ خود تأثیر شگرفی بر پندار، گفتار و کردار اجتماعی دارد. (در مورد اینشتین با آغازکردن عصر اتم). نقش روابط اجتماعی بسیاری از علمای مطالعات فرهنگی ورای این نیروهای اساسی به نقش مهمی که روابط اجتماعی مانند روابط تولید، جنس، نژاد، ملیت، سن و مانند آن در برتری یافتن اصول مختلف فرهنگی بازی کردهاند، توجه نمودهاند. بسیاری از این تحقیقات روی نقشی که روابط نابرابر قدرت در این جریانات بازی میکنند، تمرکز کردهاند. از این چشم انداز، اصول اجتماعی را میتوان دست کم تا حدی نتیجۀ جنگ تاریخی مداوم بین گروههای اجتماعی رقیب دانست که می کوشند دنیاهای فرهنگی خود را، از ساختارهای ذهنی گرفته تا ساختارهای سازمان اجتماعی طوری بنا کنند که در خدمت منافع شخصی خودشان باشد (باید توجه داشت که به نظر میرسد تعاون و همکاری هم نقش بسیار مهمی را در تحولات اجتماعی یا فرهنگی بازی میکنند، اما تا به حال گرایش پژوهشهای غربی به نادیده گرفتن نقش تعاون و همکاری به عنوان تعیین کنندههائی مهم در گفتمان و فرهنگ بوده است . در فصلهای بعدی دوباره به این موضوع برخواهیم گشت). هرچند انگیز ۀ همۀ گروههای اجتماعی ترویج منافع شخصی خودشان به قیمت فدا شدن منافع دیگران نیست، اما سوابق تاریخی به وضوح نشان میدهد که انگیز ۀ بسیاری از این گروهها در همین مسیرها بوده و هنوز هم هست. بردهداری تاریخی و معاصر در بسیاری از فرهنگها نمونههای بارزی از این پدیده است . حا کمیت مرد بر زن در بسیاری از فرهنگها نمونۀ روشن دیگری است . علاوه بر آن، هرچند تاریخ را میتوان (تاحدی) به جریان رقابت گروههائی اجتماعی تعبیر نمود که به دنبال ساختن دنیا به طریقی که در خدمت منافع خودشان باشد، هستند، اما باید به خاطر داشت که بازی جوانمردانه همیشه مشخصۀ این رقابت نبوده است . از نظر تاریخی ، برخی از گروهها آشکار ا در پیشبرد اصول فرهنگی که منافع شخصی خودشان را پیش ببرد، نسبت به دیگران از مزیت هائی برخوردار بودهاند. مردان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2