ورای فرهنگ رقابت
197 خوشبینانۀ رسالت تاریخی سرچشمه گرفته است . در مقابل، این تصور رایج که افراد یا گروههای اجتماعی قادر نیستند اشتغالات خودخواهانه یا مبارزات سلطهجویانۀ خود را متعالی سازند، دیدگاهی است که بیشتر بر اساس جبر و تقدیر قرار دارد. به هرحال باز هم اثبات تجربی این که کدام یک از این دو دیدگاه اعتباربیشتری دارد، دشوار است . ولی تجزیه و تحلیلی که در این کتاب صورت گرفته دست کم این امکان را مطرح میکند که دید رایج ممکن است بر اساس اطلاعات غلطی شکل گرفته باشد. بنا بر این آنچه لازم است ذهن باز و آمادگی برای ارزیابی و تجربۀ جایگزین - هاست. به سوی اثبات تجربی البته یکِ ذهن باز یک ذهن خالی نیست و اظهارات بالا به معنای کنارگذاشتن هر گونه قضاوت نقادان های نیست . لازم است احکامی که در بالا مطرح شدهاند، بطور تجربی آزمایش شوند و بحث مختصری دربارۀ این که چگونه میتوان این احکام را بطور تجربی آزمایش کرد، در دستور کار ماست. احکام بالا را نمیتوان خیلی ساده با مطالعۀ رفتار انسانی در درون فرهنگ رقابت آزمود . فرهنگ رقابت طبیعت انسان را ًاساس ا رقابت جو و خودخواه میداند و در همین چارچوب به پندار و گفتار و کردار جمعی ما شکل میدهد. در نتیجه این احتمال وجود دارد که این فرهنگ رفتارهائی را پرورش دهد و تقویت کند که تصور میکند عمومی و گریزناپذیر هستند. از این نظر فرهنگ رقابت ممکن است بخش عمدۀ شواهد تجربی را که با آن خود را مشروع میسازد، ایجاد کند. به دلیل این احتمال نمیتوانیم احکام بالا را فقط با نگریستن به جوامعی که از کسانی که در چنین فرهنگی به دنیا آمده و بزرگ شدهاند، تشکیل شده آزمایش کنیم. با توجه به نفوذ ًتقریبا جهانی فرهنگ غربی رقابت، چه گزینههای دیگری برای آزمایش این احکام وجود دارد؟ یک گزینه آن است که به مطالعات مقایسهای مردمشناسی در جمعیتهای باقی - ماندهای بپردازیم که هنوز ًنسبتا از نفوذ فرهنگ غربی دور ماندهاند. به این ترتیب ، میتوانیم دست کم ارزیابی کنیم که تا چه میزان رفتارهای رقابت جویانه و خصومتآمیز از نظر زیستی تعیین شده و گریزناپذیر هستند. مارک هاوارد راس i ، مردمشناس سیاسی، ًاخیر ا دست به تحلیل بین فرهنگی وسیعی زده است که گام اولیۀ استواری در این جهت i Marc Howard Ross
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2