ورای فرهنگ رقابت

196 به این مبارزات محدود نبوده و مبارزۀ سلطه هرگز تنها تعیین کنندۀ فرهنگ بشری به شمار نمیرفته است . تعاون و همکاری نیز نقشی مهم، هرچند اغلب نادیده گرفته شده، در تاریخ بشر داشته است . خصومتگرائی و مبارزۀ سلطه فقط نیمی از تصویر را تشکیل میدهد، نیمۀ دیگر متعلق به همکاری و تعاون است. به علاوه به نظر میرسد که اهمیت نسبی خصومتگرائی یا تعاونگرائی بستگی به شرایط تاریخی دارد و در معرض تغییر است و از این نظر ممکن است اهمیت نسبی مبارزۀ خصمانه در طول زمان و در پاسخ به فشارهای وابستگی متقابل جهانی رو به کاهش گذارد. موفقیت خود ما در تولید مثل و فناوری بطور مداوم ما را به عنوان یک نژاد واحد به یکدیگر و به سوی یک نظم اجتماعی واحد میکشاند که مرزهایش ، مرزهای این سیاره و دل مشغولی هایش بطور روزافزونی پیچیده و لاینحل است . در این شرایط تاریخی که به شدت متغیر است و در حالی که خصومتگرائی به نحو روزافزونی عدم کارآئی و عدم تناسب خود را با زمانه اثبات میکند، ممکن است تعاون و همکاری بطور روزافزونی یک تدبیر موفق برای همۀ گروههای اجتماعی از کار درآید. ا گر این طور باشد، ممکن است در حالی که الگوهای تعاون و همکاری گسترش مییابند، الگوهای چندین و چند سالۀ مبارزۀ سلطه بین گروههای اجتماعی رقیب عقب - نشینی کنند. در نتیجه میتوانیم حرکت به سوی یک نظم جهانی «فراسلطه » را که مشخصهاش روالها و ساختارهائی باشند که فراگیرترین منافع جمعی ممکن را ترویج نمایند، در نظر آوریم . هرچند جلوههای پراکند ۀ خصومتگرائی ممکن است هرگز به کلی از بین نروند، اما خصومتگرائی دیگر به عنوان یک آرمان هنجاری در سراسر حیات اجتماعی تجویز نخواهد شد. همین چشمانداز است که به ما اجازه میدهد تناقض ظاهری را کهً قبلا مشخص شده، حل کنیم. هرچند ممکن است ظهور یک نظم جهانی فراسلطه حتمی نباشد، اما حداقل از نظر منطقی امکان پذیر است . بنا بر این نظریۀ سلطه را میتوانیم برای تفسیر جنبههائی از گذشته و حال خود به کار ببریم بدون این که دید ما نسبت به آینده محدود شود. در واقع ا گر جوامع انسانی کوچکترین شباهتی به سایر نظامهای پویا و پیچیده داشته باشند، گذشته و حال تنها عوامل پیشبینی آینده نخواهند بود. مشخصۀ بسیاری از نظامهای پیچیدۀ جریانات دقیق سازگاری و تکامل است که در طول زمان به تغییر کیفی می ‌ انجا مد. چرا باید جوامع بشری غیر از این باشند ؟ باز هم تعاون و همکاری تنها نتایج ممکن چنین تغییر کیفی نیستند، اما نتایج بالقوهای هستند که ارزش دارد در جهت آنها کوشش شود. پس دیدگاه من نه از یک حس شوم جبر تاریخی ، بلکه از یک حس

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2