ورای فرهنگ رقابت
187 فصل 6 ورای فرهنگ رقابت هرچند تحلیلی که در این کتاب انجام شده ًنسبتا طولانی و مفصل است، اما چکیدۀ آن را میتوان به صورت مجموعهای از پنج حکم خلاصۀ نظری بیان کرد: .0 انسانها هم استعداد رفتار خصمانه را دارند و هم رفتار تعاونی را. .4 این که هر کدام از این استعدادها را تا چه میزان متحقق سازیم، بستگی به فرهنگی دارد که در آن پرورش یافتهایم. .3 جوامع لیبرال غربیً معمولا با فرهنگ رقابت مشخص میشوند، فرهنگی مبنی بر این فرض که خصومتگرائی هنجاری (یعنی تجویز رقابت به عنوان الگوئی ضروری برای سازماندهی اجتماعی ) عادی و ضروری است. .2 هرچند روالها و توصیههای خصومتآمیز ًاساس ا در همۀ شرایط مشکل ساز نیستند ، اما بروز فراگیر و حسابنشدۀ آن در سراسر جوامع لیبرال غربی از نظر اجتماعی ناعادلانه و از نظر زیست محیطی ادامه ناپذیر از کار درآمده است . اصول خصومتگرائی به عنوان یک بیان غالب فرهنگی ، از نظر فرهنگی فاقد سازگاری است . .5 دوام تاریخی این اصول ناسازگار را میتوان با نظریۀ سلطه توضیح داد. به این ترتیب ، که اصول خصومتگرائی در درجۀ اول در خدمت منافع بخشهای مرفه جامعه است. بخشهائی که برتری خود را در امور بشری مدیون آنها هستند و حال به سبب موقعیتهای اجتماعی که اشغال کردهاند میتوانند به ایجاد این اصول (چه به صورت آ گاهانه و عمدی و چه غیر آن) به عنوان شکلی از بدیهیات فرهنگی ادامه دهند. این احکام نظری پیامدهای عملی مهمی در بر دارند. اول، به دامنۀ کامل ساختارهای اجتماعی و روالهائی اشاره دارند که ممکن است نیازمند به اصلاح باشند، اما تا به حال به عنوان اینکه طبیعی و گریزناپذیر هستند، در درون فرهنگ بزرگتر رقابت پذیرفته شدهاند. تعدادی از این روالها و ساختارهای اجتماعی در فصل 3 این کتاب مورد بحث قرار گرفتهاند. همچنین احکام بالا حا کی از آن است که ساختارها و روالهای نژادپرستی ، جنسیتگرائی، ملیگرائی، ماده پرستی رقابتی و نظیر آن که در
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2