ورای فرهنگ رقابت

171 نیست . خاندانها، قبائل، دولت شهرها و ملتها میتوان ستند روابط داخلی ًنسبتا همیارانه و همکارانهای را ایجاد کنند و در عین حال روابط ًنسبتا رقابتآمیز و خشونتباری با سایر خاندانها، قبیلهها، دولت شهرها و ملتها داشته باشند . اما در یک جامعۀ جهانی به هم پیوسته «دیگرانی » وجود ندارد . این علامت یک تغییر کیفی در فشارهای تکاملی که بشر با آنها رو به رو ست، میباشد. از دید بهائیان این امر مستلزم «همیاری و همکاری عظیمی در همۀ سطوح که از هر چیزی که در تجربۀ جمعی بشریت میتوان یافت فراتر میرود» 061 و «تغییراتی حیاتی (ارگانیک) ...که شبهش را چشم عالم ندیده است » 060 ، میباشد. البته، همۀ اینها بر این فرضیۀ اساسی اتکا دارد که انسانها ًواقعا استعداد و توان این همیاری و همکاری را دارند. با وجود این که بسیار ی از منتقدین به این فرضیه به دیدۀ شک مینگر ند، بهائیان (و بسیاری دیگر) شاهد این استعداد را در گرایشات اجتماعی خود این نژاد میبینند. آنها این استعداد را در خط سیر گستردۀ تاریخ بشر به سوی گروههای اجتماعی با وسعت و پیچیدگی و همبستگی فزاینده و در توانائی انسان برای تفکر و یادگیری از موفقیت و شکستهائی که در مسیر گسترش یکپارچگی اجتماعی تجربه میکند، میبیننند. آنها همچنین این توانائی و استعداد را در نمونههای فراوان افرادی میبینند که با زندگیهای سراسر فدا کاری و محبت و بخشش خود در گذشته و حال این نظریه را که ذات انسان به نحو علاج ناپذیری خودخواه و خشن است به مبارزه طلبیدهاند. و سرانجام بهائیان شاهد این استعداد و توانائی را در تجربۀ جامعۀ خود مییابند که خاطرنشان میکنند «صرف وجود آن، نظریهها و چشماندازهای متداول در مورد ایجاد الگوهای صلحآمیز برای حیات را دچار چالش میکند.» 064 هرچند بهائیان برای حمایت از چشمانداز یک حیات اجتماعی مبنی بر صلح و همکاری بیشتر، از تشبیهات طبیعت پست (مادی) و متعالی (روحانی) استفاده میکنند، اما سوء استفاد ۀ تاریخی از این طبقهبندی را که به اهداف ستمگرانه صورت گرفته محکوم مینمایند. برای مثال در برخی از جوامع پدرسالاری بر اساس دعاوی زن - ستیزانهای نظیر این که زنان ًذاتا طبیعت پست تر یا مادیتر و مردان ًذاتا طبیعت متعالیتر و روحانی تری دارند، از چنین طبقهبندیهائی برای فرودست کردن زنان استفاده میکنند. 063 چنین ادعاهائی با اعتقادات بهائی که مبنی بر اصل صریح برابری زن و مرد و رد کامل چنین نظرات بیپایهای است ، منافات دارد. 064 به همین منوال برخی از سنن خشکه مقدسانه و متزاهدانه چنین طبقهبندیهائی را برای این به کار میبرند که «ناپا کی » یا فساد بدن انسانی و همچنین گناه آلوده بودن

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2