ورای فرهنگ رقابت

14 علاوه بر آن، اصطلاح « بازنم ائی » اشاره به محصول این جریان نیز دارد، یعنی بازنمود . بازنمود را میتوان به کمکسه بعد یا سه جزء فهمید. اول این که یک بازنمود همراه با یک نشانه یا علامت است ، یعنی یک کلمه، یک حرکت، یک تصویر یا هر چیزی که برا ی اشاره به یک چیز دیگر به کار میرود. دوم یک بازنمود همراه با یک شیئی یا عمل واقعی در دنیاست ، یک پدیدۀ مادی یا اجتماعی غیر از علامتی که برای اشاره به آن به کار میبریم. و سوم یک بازنمود با یک معنی همراه است ، یک تفسیر شناختی یا ارتباط احساسی که از نظر ادراکی با علامت و شیئی مربوطه همراه است. 04 این ارتباط سه جانبه بین نشانه، شیئی و معنا با یکدیگر یک بازنمود خاص را میسازند. 03 رابطۀ بین این سه جنبۀ بازنمود را فرهنگ تعیین میکند. یعنی هیچ ارتباط الزا میئی بین علائم، اشیاء یا معانی که در یک بازنمود در کنار یکدیگر قرار میگیرند، وجود ندارد . معنی در«درون» شیئی نیست چرا که یک شیئی به وضوح میتواند معانی مختلفی را در فرهنگهای مختلف داشته باشد. معانی در درون علائمی که برا ی اشاره به اشیاء به کار میبریم هم نیستند ، همانطور که علائم میتوانند معانی مختلفی را در فرهنگهای گونا گون داشته باشند . در نتیجه علائم، اشیاء و معانی را در ذهن خود و به وسیلۀ زبان و به نحوی که نه به برنامهریزی ژنتیک ، بلکه به فرهنگ بستگی دارد، به هم مرتبط میسازیم. به عبارت دیگر، این و ارتباط ها در یک زمان خاص و در یک فرهنگ خاص و به کمک اصول فرهنگی تثبیت شدهاند. مطالعۀ منظم این عناصر بازنمودی و روابط بین آنها که از طریق اصول فرهنگی شکل گرفته است ، باعث به وجود آمدن شناختهای ارزشمندی از ساختار واقعیت اجتماعی شده است . برای مثال علمای علم نشانه شناسی خاطرنشان میکنند که هرچند قوانین اصول تناظر بین عناصر بازنمودی در یک فرهنگ را بطور موقت تثبیت کردهاند و بنا بر این گروههائی از افراد را قادر ساختهاند که معانی را به نحوی کهً متقابلا قابل درک باشد، منتقل سازند، اما اصول فرهنگی هرگزً کاملا و برای همیشه تثبیت نشدهاند. گروههای فرعی در یک فرهنگ خاص اغلب اصول فرهنگی عمومی را به مبارزه طلبیده یا تغییر دادهاند. اصول جانشین یا مخالف اغلب با اصول فرهنگی حا کم هم زیستی دارند. علاوه بر آن، اصول حا کم در طول زمان و در نتیجۀ نیروهای پیچید های که در درون و در بین فرهنگها وجود دارند، تغییر و تحول پیدا میکنند. هرچند بازنمود ها و مقرراتی که آنها را معنادار میکنند، از اساس یترین عناصر فرهنگ یا اجزائی هستند که مثل خشت در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا بنای فرهنگی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2