ورای فرهنگ رقابت

125 پس مشخصۀ میانجیگری به عنوان جایگزینی برای نظام خصمانۀ حقوقی دامنۀ وسیعی از رویکردهاست . اما بیشتر واسطهها برای به حدا کثررساندن رضایت و به حداقل - رساندن هزینههای (مالی و عاطفی) اختلافات بحث برانگیز ، رویکردی غیرخصمانه به میانجیگری دارند. ً معمولا نقش میانجی آن است که به طرفین کمک کند اختلافات را ب صورت مشکلات جمعی ببینند و سپس همکاری آنان را برای حل مشکل جلب نماید . این امر مستلزم ایجاد لحن و محیطی است که خصومت را به حداقل و همکاری را به حدا کثر ممکن برساند ، ایجاد قوانین عملی که به بحث سازنده بیانجامد، کمک به طرفین در جهت کندوکاو و روشن ساختن منافع زیربنائی (نیازها، ارزشها، بیمها و تعلقاتی که زیربنای مواضع متضاد آنهاست) و کمک به طرفین در کوششهایشان در جهت ایجاد و ارزیابی راه حلهای منسجم «پیروزی – پیروزی » است که ارضا ء منافع اساسی هر یک از طرفین را به حدا کثر برساند . 017 در نتیجه این الگوی «حل مشکل» یا «مبنی برمنافع » حل اختلاف که در کانون بیشتر میانجیگریهای معاصر قراردارد، جانشین روشنی برای دادخواهی خصمانه است، یعنی یک تغییر مکان قابل توجه از چپ به راست در نمودار خصمانه/تعاونی که در شکل 4 کشیده شده است . علاوه بر آن، میانجیگری مبنی بر منافع چیزی بیش از یک گزینۀ ساده لوحانه یا آرمانی از کار در آمده است . میانجیگری ثابت کرده است که در مقایسه با جریانات خصمانه برای ارضای منافع و کاهش هزینهها در بسیاری از انواع کشمکشها وسیلهای عملیتر و مؤثرتر است . 018 اما برخی از واسطهها، میانجیگری را ورای این اهداف عملی و حلکردن مشکلات، وسیلهای برای دگرگونکردن خود فرهنگ رقابت نیز میدانند. 019 در این رویکرد دگرگون ساز نسبت به میانجیگری، واسطهها اختلافات را ًصرفا مشکلاتی عملی که باید حل شوند، نمیدانند، بلکه آنها را فرصتهائی برای شکلگیری قابلیتهای سنجیدهتر اجتماعی یا «ارتباطی » در میان طرفین اختلاف میدانند. این قابلیات از جمله شامل توانائی دیدن دنیا از دیدگاه دیگران و توانائی همدردیکردن واقعی با آنها، توانائی ملاحظۀ پیامدهای اخلاقی انتخابهای فرد و توانائی متعالی ساختن منافع و هویتهای فردی محدود از طریق تشخیص منافع جمعی گستردهتر و احساس یک هویت مشترک بشری میشود. 001 در نتیجه این رویکرد دگرگون ساز نسبت به میانجیگری تمرکز محدود روی ارضا منافع را به علت این که زیادی محدود است، رد میکند. از این دیدگاه حتی میانجیگری مبنی بر منافع نیز چیزی بیش از بازسازی همان فردگرائی لیبرالی که زیربنای

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2