ورای فرهنگ رقابت

119 هماهنگ ومنسجم زیستی –فیزیکی صحبت کنند، هرچند نتوان هیچکدام را به دیگری تقلیل داد. همانطور که وارن i و چنی ii میگویند این رویکرد : بحث معنی دار دربارۀ اجزاء قابل تفکیک یک نظام (و به میزانها وشکلهای مختلف ، خودمختار) و همچنین کل نظام را ممکن می سازد... این رویکرد دید شبکهای یا ارتباطی از موجودات زنده را ممکن می سازد، چه آنها را «گرههائی در شبکهای زیست کرهای از روابط» بدانیم چه اف راد، اعضای گونه، جمعیتها یا جوامعی جدا گانه و مجزا (هرچند نه منزوی یا تنها). در هر دو مورد نظامهای زیستی شبکهای هستند؛ یا شبکهای از افراد ، جمعیتها و یا جوامعی که باهم تعامل دارند و یا شبکهای از چرخهها و حلقههای غذائی و انرژی که باهم در تعامل هستند. 55 به این ترتیب ، علم بوم شناسی یک الگوی معرفت شناسی برا ی آشتیدادن دیدگاههای متضاد فراهم میکند. همانطور که بار دیگر وارن و چنی میگویند، این علم: چارچوبی را برای مکمل دیدن رویکردهائی فراهم میکند که از نظر تاریخی متضاد بودهاند. دوگانگی در پیچیدگی نقطه نظرات چندگانه محو می شود و در جائی که زمانی فقط ضدیت وجود داشته، به مکملیّت میرسد... این رد قطبهای متضاد نه به وسیلۀ سادهکردن «جمعیت - جامعه» به صورت روایتهای «جریانی – عملکردی » یا بالعکس ، بلکه با سادهکردن هر دو به صورت یک چارچوب هستی - شناسی اساس یتر یا ابتدائیتر حاصل شده است ، با فراهم ساختن چارچوب وحدت - بخشی برای مطالعه و مربوط ساختن تحلیلهای مختلف به یک دیگر، آنهم در حالی که هر کدام معرفت شناسی و هستی شناسی مربوط به زمینۀ خود را حفظ میکنند. وحدتی که در این «نظریۀ وحدت بخش » هست، وحدتی است که تنوع را از بین نمی برد. 56 تغییر از ضدیت به مکملیت به واسطۀ درک ضرورت وجود دیدگاههای متعدد، الگوی غیرخصمان ۀ دیگری را برای روابط اجتماعی فراهم میکند. این پذیرش معرفت شناختی دیدگاههای متعدد، همراه با سایر بینشهائی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، یعنی کلگرائی، وابستگی متقابل، تعاون، همزیستی ، تنوع و مانند آن ماهیت غیرخصمان ۀ جهاننگری زیست محیطی را که در دهههای اخیر ظاهر شده است ، تقویت میکند. در اثر چند دهه فعالیت زیست محیطی، علاوه بر بینشهای ذهنی، بینشهای سیاسی استوار و متعددی به بار آمده است . برای مثال برخی از هواداران محیط زیست با وجود فعالیتها و اشتغالات سیاسی خود به این نتیجه رسیدهاند که نظامهای مبنی بر i Warren ii Cheney