ورای فرهنگ رقابت

111 نهادهای اجتماعی معاصر نفوذ میکنند. بخش عمدهای از این تفکرات و روالها در تضاد کاملی با خصومتگرائی هنجاری است که قرنها مشخصۀ فرهنگهای مردسالاران ۀ غربی بوده است. 34 البته این به آن معنا نیست که برنامههای طرفداران حقوق زنان کامل یا همۀ تفکرات و روالهای آنان غیرخصمانه است . اما بطور کلیً معمولا طرفداران معاصر حقوق زنان دست کم درّ رد روابط «قدرت روی» که مشخصۀ فرهنگهای مردسالاری غربی در سراسر تاریخ غرب بوده و در ربع چپ پائین شکل 4 مشخص شده، اتفاق نظر دارند. علاوه بر آن، آنها این روابط را چه علیه زنان اعمال شود و چه علیه هر گروه اجتماعی دیگر، رد میکنند. 33 بعلاوه بسیاری از زنان دامنۀ انتقاد خود را گسترش میدهند تا شامل روابط عمومیتر «قدرت علیه» آنطور که هم در ربع چپ بالا و هم پائین همان شکل مشخص شده، بشود. 34 این زنان میکوشند تا الگوهای جانشین غیرخصمان های برای تفکر و عمل در خانهها، محلهای کار و جامعهای که در آن زندگی میکنند، در سطح وسیع فراهم سازند و هرچند هنوز این کوششها از نظر فرهنگی و از بسیاری جهات در حاشیه هستند، اما دست کم نیم نگاهی و مبنائی نظری برای مجموعۀ جانشینی از اصول فرهنگی فراهم میسازند. نظریۀ نظامها نظریه پردازان نظامها نیز مانند نظریه پردازان نهضت زنان لزوم بازنگری در فرهنگ رایج رقابترا مطرح میسازند. این بینشها از «الگوهای ارتباطی » کهً معمولا مشخصۀ مطالعۀ نظامهای پیچیده است ، سرچشمه میگیرند. در واقع، برخی از پژوهشگران نهضت زنان از این نظر ارتباط روشنی را بین نظریۀ نظامها و نهضت زنان یافتهاند. همانطور که الزبرگ و ملمید شرح میدهند: ارتباط از هر نوعی مورد توجه زنان است و ما ًفورا آنها را درک میکنیم. به نظر مردان این توانائی اسرارآمیز است و به آن برچسب ّ«شم زنانه» میزنند. این باعث میشود که این درک چیزی به غیر از تفکر به نظر بیاید، اما در واقع این امر یک رویکرد ذهنیً کاملا قابل احترام است که وقتی مردان آن را انجام میدهند، اسمش «تفکر نظامها» است. 35 نظریۀ نظامها، برخلاف تمرکز ِتجزیه گرای بیشتر علوم معاصر، تمرکز کلگرا یا نظام گرا دارد که روابط و ارتباطات درونی یک سیستم را آشکار میکند. وقتی این تمرکز در مورد نظامهای اجتماعی صورت میگیرد، شناختهای ارزشمندی از روابط اجتماعی از جمله روابط قدرت فراهم میشود. بر اساس این شناختها، بسیاری از

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2