عبدالبهاء و تولد انسان

اهمیت میشمارد. این نظریه به درستی متوجه شده است که ساختار هرج و مرج سیاسی دنیا همواره موقعیتی مخاطره آمیز و بالقوه جنگ افروز در دنیا میآفریند. اما بجای آن که از این اصل، لزوم حرکت در جهت ازالهی هرج و مرج بین المللی را نتیجه بگیرد، بالعکس از لزوم مسابقه ی تسلیحاتی و گسترش سلاحهای هسته ای به عنوان ضامن صلح سخن میگوید. در سوره ی هیکل، بهاءاللّه درست عکس این نظر را ارائه مینماید، یعنی اولاً از خلع سلاح عمومی و ضرورت جلوگیری از مسابقه ی تسلیحاتی سخن میگوید و از طرف دیگر این امر را صرفاً در صورت تحقق یک نظام دمکراتیک بین المللی که هرج و مرج نظام ناسیونالیستی جهان را به نظم و انتظام و برابری و قانون بین المللی مبدل میسازد، ممکن میشمارد. این مطلب در رساله ی مدنیه توسط عبدالبهاء بدین ترتیب بیان شده است : بلی تمدن حقیقی وقتی در قطب عالم علم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همت آفتاب رخشنده ی عالم غیرت و حمیت، به جهت خیریت و سعادت عموم بشر، به عزمی ثابت و رأیی راسخ قدم پیش نهاده، مسئله ی صلح عمومی را در میدان مشورت گذارند و به جمیع وسایل و وسائط تشبث نموده، عقد انجمن دول عالم نمایند و یک معاهده ی قویه و میثاق و شروط محکمه ی ثابته تأسیس نمایند و اعلان نموده، به اتفاق عموم هیئت بشریه، مؤکد فرمایند . این امر اتم اقوم را که فی الحقیقه سبب آسایش آفرینش است، کل سکّان ارض مقدس شمرده، جمیع قوای عالم متوجه ی ثبوت و بقای این عهد اعظم باشد و در این معاهده ی عمومیه تعیین و تحدید حدود و ثغور هر دولتی گردد و توضیع روش و حرکت هر حکومتی شود و جمیع معاهدات و مناسبات دولیه و روابط و ضوابط مابین هیئت حکومتیه ی بشریه، مقرر و معین گردد و کذلک قوه ی حربیه ی هر حکومتی به حدی معلوم و مخصص شود، چه اگر تدارکات محاربه و قوهی عسکریه دولتی ازدیاد یابد، سبب توهم دول سایره گردد. باری اصل مبنای این عهد قویم را بر آن قرار دهند که اگر دولتی از دول، من بعد، شرطی از شروط را فسخ نماید کل دول عالم بر اضمحلال 76

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2