عبدالبهاء و تولد انسان
از نظر عبدالبهاء از آنجا که تمامی جهان به شکل یک پیکر واحد درآمده است، دمکراسی نمیتواند و نباید به حیطه ی تصمیم گیری ملی محدود بشود. انحصار دمکراسی در حیطه ی دولت وطنی به این معناست که مردم دنیا عملاً در مورد مهمترین عوامل تعیین کننده ی سرنوشت شان، هیچگونه مشارکتی نخواهند داشت. علت این مطلب این است که به خاطر جهانی شدن، اکثر اتفاقات دنیا توسط عواملی جهانی و در منطقه ی مابین کشورها و یا فراتر از کشورها تعیین میگردد. انحصار اصل دمکراسی و تصمیمگیری دسته جمعی در عرصه ی داخل کشورها، بدان معنا است که مردم جهان در ارتباط با مهمترین اتفاقات سرنوشت خویش، فاقد حق مشارکت میباشند . از این روست که بهاءاللّه و عبدالبهاء از لزوم گسترش نهادها و منطق دموکراسی به حیطه ی بین المللی و جهانی نیز سخن گفتند. تأکید بر لزوم ایجاد نهادهای بین المللی و جهانی به شکلی دمکراتیک، معطوف به تصمیم گیری هشیارانه و خرَدورز در سطح روابط بین المللی اقتصادی و سیاسی میباشد و بزرگترین ضرورت زمان است. این مفهوم، حاصل جمع دو اصل دمکراسی و جهانی شدن میباشد. به عبارت دیگر اصل یگانگی عالم انسانی در اندیشه ی بهاءاللّه و عبدالبهاء اصل دمکراسی راستین و اصل ظهور خرد به عنوان عامل تعیین کننده ی سرنوشت بشر است. از این روست که بهاءاللّه در آثار خود بلوغ عالم را با مفهوم “ظهور خرَد در میان مردم” یکی میگیرد. تنها در زمانی که سرنوشت انسانها، نه حاصل جبر طبیعی یا نیروهای ناخودآگاه و کور اجتماعی، بلکه زاییده ی تصمیم گیری دسته جمعی و هشیارانه ی نوع بشر میگردد است که “انسان” به معنای راستین متولد میگردد . از این روست که از نظر عبدالبهاء وحدت عالم انسانی ازالهی مفهوم تاریخی بیگانگی و خودبیگانگی در رسیدن انسان به خویشتن و فعلیت یافتن قوای انسانی است. مفهوم بیگانگی و خودبیگانگی در آثار اندیشمندان و فلاسفه ای نظیر هگل، فویرباخ، و مارکس مورد بررسی قرار گرفته است و همه ی این اندیشمندان از ضرورت چیره شدن بر بیگانگی و خودبیگانگی و تحقق انسان راستین سخن گفتهاند. اما بهاءاللّه و عبدالبهاء از بُعد نوینی به این مفهوم نگاه کردند. همانند هگل، مارکس و دورکیم، بهاءاللّه انسان را موجودی اجتماعی میداند، اما بر خلاف این نویسندگان، بهاءاللّه اجتماعی بودن انسان را به معنای وحدت عالم انسانی، هویت انسانی، رهایی از ورطه ی طبیعت، آزادی از تنازع بقا، و در نتیجه تعبیری روحانی و انسانی از انسان و دمکراسی و خرد و دین و ارزش ها مبدل میکند. به عبارت دیگر تنها در فرهنگ و ساختار جهانی وحدت عالم انسانی و 68
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2