عبدالبهاء و تولد انسان

با خصلت نامحدود و عمومی انسان و هشیاری وی بنا شده باشد. اما فرآیند تعلیم و تربیتی که معطوف به تولد انسان است، دقیقاً فرایند رهایی انسان از جنبه ی خصوصی و خودخواهی وی، و حرکت در جهت جنبه ی روحانی و اخلاقی و انسانی اوست . از آنجا که آدمیان دارای هر دو جنبه میباشند و ظهور قوای روحانی و انسانی و اخلاقی نیازمند رشد تدریجی فرهنگ و شخصیت افراد است، بزرگترین عامل ظهور تولد انسان تأکید بر آن نوع آموزش و پرورشی است که همگان را شامل شود و به همگان درس جستجوی حقیقت و خردورزی و عمومیت و انسانیت بدهد. چنین نوع آموزش و پرورشی عمومی و اجباری است، یعنی فقر خانوادگی مانع شمول آن نمیگردد و نیز واحد است، یعنی آن که بر اصل وحدت در کثرت بنا شده است . در ارتباط با این اصل است که عبدالبهاء مفهوم نوینی از آزادی را بدست میدهد. آزادی به معنای رهایی انسان از عرصه ی طبیعت و ظهور استقلال و خودسازی بر اساس ویژگیهای انسان است. از آنجاست که تحقق آزادی نیازمند جمع دو نوع رهایی است. آدمی از طریق دانش علمی و صنعت و فن که ویژگی شاخص تجدد غربی است، از اسارت طبیعت خارجی رها میگردد. بر طبق قانون طبیعت آدمی باید بر روی زمین راه برود. اما آدمی با شعور و دانش خود قوانین طبیعت را کشف میکند و با تکنیک خویش از جبر آن قوانین رها میگردد و به زیر دریا میرود و بر فراز فضا آسمان را در مینوردد. با پیشرفت علم، آدمی از اسارت محیط جغرافیایی بلافاصله ی خود آزاد میگردد و زندگی و مرگش تنها از طریق وضعیت محیط مکانی بلافاصله ی او تعیین نمیشود. عبدالبهاء میگوید : اعظم منقبت عالم انسانی علم است و انسان به عقل و علم ممتاز از حیوان است. انسان به علم کاشف اسرارکائنات است... علم اعظم منقبت عالم انسانی است، علم انسان را از اسارت طبیعت نجات دهد، علم شوکت و نوامیسطبیعت را درهم شکند، زیرا جمیع کائنات اسیر طبیعت اند. این اجسام عظیمه اسیر طبیعت اند، کره ی ارض به این عظمت اسیر طبیعت است، عوالم نبات و اشجار و حیوان اسیر طبیعت است، هیچیک ابداً از قانون طبیعت تجاوز نتواند. این شمس به این عظمت بقدر ذرّه از قانون طبیعت خارج نشود، اما انسان به علم خرق قانون طبیعت کند و بقوه ی علم نظام طبیعت را در هم شکند و حال آن که ذی روح خاکی است، در هوا پرواز نماید، بر روی دریا تازد، در زیر دریا جولان نماید، شمشیر از 56

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2