عبدالبهاء و تولد انسان
مرگِ دین، مرگ انسان است و مرگِ انسان پایان دین . عبدالبهاء می گوید : ملاحظه نمایید که جمیع کائنات متحرک است، زیرا حرکت دلیل وجود است و سکون دلیل موت. هر کائنی که متحرک بینید آن زنده است و هر کائنی که غیر متحرک یابید، مرده است جمیع کائنات در نشو و نما است. ابدًا سکون ندارد و از جمله ی کائنات معقوله دین است. دین باید متحرک باشد، روز بروز نشو و نما نماید. اگر غیر متحرک ماند، افسرده گردد، مرده و پژ مرده شود، زیرا فیوضات الهیه مستمر است. مادام فیوضات الهیه مستمر است، دین باید در نشو و نما باشد. دقت کنید که جمیع امور تجدید یافته است، زیرا این قرن نورانی، قرن تجدید جمیع اشیاء است. علوم و فنون تجدد یافته، صنایع و بدایع تجدد یافته، قوانین و نظامات تجدد یافته، آداب و رسوم تجدد یافته، افکار تجدد یافته... زیرا این قرن، قرن معجزات است، قرن ظهور حقیقت است و آفتاب درخشنده ی قرون ماضیه است. قدری در علوم نظر کنید، آیا فنون قرون ماضیه، امروز ثمری دارد؟ یا قوانین طبیه ی قدیمه، امروز ثمری دارد؟ یا نظامات استبداد ادوار عتیقه، امروز ثمری دارد؟ واضح است که هیچیک ثمری ندارد، با وجود ۳۲\. این چگونه تقالید ادیان ماضیه امروز ثمری دارد بازسازی تجدد چنانکه دیدیم نفی ماده پرستی و نفی تدینِ مرسوم توسط عبدالبهاء نفی انسان زدایی و فرهنگ بیگانگی است. چنین انتقادی معطوف به اتحاد شرق و غرب است، اتحادی که در آن منطق و فرهنگ یگانگی و وداد جایگزین شده و انسان به عنوان انسان مورد معامله و برخورد قرار میگیرد . اما در بازسازی تجدد، علاوه بر ترک تعصبات، عدالت اقتصادی، جستجوی حقیقت و لزوم هماهنگی مدنیت مادّی با مدنیت روحانی، عبدالبهاء به تشریح و تأکید چهار اصل دیگر نیز توجه میکند. این چهار مفهوم، اول آموزش و پرورش عمومی ۷۱ - ۷۳ ، صص ۲ . ) : خطابات، ج ۳۲( پ 54
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2