عبدالبهاء و تولد انسان

اصول، حقیقت همه ی ادیان را تشکیل میدهد و هدف از دین هم اثبات و تشویق این نوع فرهنگ است. اما هر دیانتی به مقتضای زمان و مکان ظهور خود و بر اساس ویژگیهای خاص آن زمان و مکان، به شکل برخی احکام و شعائر بخصوص هم ظاهر میشود. اما این احکام و شعائر بیانگر حقیقت ادیان نبوده، بلکه صرفاً مربوط به موقعیت بخصوص زمان و مکانی است که دین در آن به ظهور می پیوندد . پس حقیقت مشترک دینی به زبانهای گوناگون، خود را ارائه میکند. اما مهمترین مطلب در بررسی دین این است که این ظواهر و شعائر و احکام جسمانی نه تنها حقیقت دین را تشکیل نمیدهد، بلکه باید صرفاً در اتباط با موقعیت خاص زمان و مکان نزولش مورد فهم قرار گیرد. بدین ترتیب در بازسازی عبدالبهاء از دین باید که به حقیقت ادیان توجه کرد و فرع را در سایه ی اصل تحقیق کرد، نه آن که اصل را فدای فرع نمود، اصل را کنار گذارد، و فرع را به یک بت یا یک فتیش آرمانی بدل نمود. عبدالبهاء می گوید : اساس دین الهی یکی است میخواهم این مسئله را برای شما شرح دهم هر یک از ادیان مقدسه ی الهیه که تا بحال نازل شده، منقسم بدو قسم است: یک قسم روحانیات است، معرفت الله است، موهبت الله است، فضائل عالم انسانی است، کمالات آسمانی است که تعلق به عالم اخلا ق دارد. این حقیقت است و این اصل است و جمیع انبیاء الهی به حقیقت دعوت کردند. حقیقت محبت الله است، حقیقت معرفت الله است، حقیقت ولادت ثانویه است، حقیقت استفاضه از نفثات روح القدس است، حقیقت وحدت عالم انسانی است، حقیقت الفت بین بشر است، حقیقت دوستی است، حقیقت عدل است، حقیقت مساوات بین بشر است. جمیع انبیأ الهی این تأسیس و ترویج کردند. پس ادیان الهی یکی است . و قسم دیگر که تعلق به جسمانیات دارد و فرع است. در آن به حسب اقتضای زمان تغییر و تبدیل حاصل میشود. مثل این که در شریعت توراة طلاق جایز، در شریعت مسیح جایز نه. در شریعت موسی سبت بود، در شریعت مسیح نسخ شد. این تعلق به جسمانیات دارد، اهمیتی ندارد. به حسب اقتضای زمان تغییر و تبدیل میشود ... 51

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2