عبدالبهاء و تولد انسان
بهاءاللّه در کتاب ایقان می نویسد : ای برادر من! شخص مجاهدکه اراده نمود، قدم طلب و سلوک در سبیل معرفت سلطان قدم گذارد، باید در بدایت امر قلب را که محل ظهور و بروز تجلی اسرار غیبی الهی است، از جمیع غبارات تیره ی علوم اکتسابی و اشارات مظاهر شیطانی پاک و منزه فرماید و صدر را که سریر ورود و جلوس محبت محبوب ازلی است، لطیف و نظیف نماید و همچنین دل را از علاقه ی آب و گل، یعنی از جمیع نقوش شبحیّه و صور ظلّیه مقدس گرداند، به قسمی که آثار حب و بغض در قلب نماندکه مبادا آن حب او را به جهتی بی دلیل میل دهد و یا بغض او را از جهتی منع نماید... و باید در کلّ حین... نفْس خود را بر احدی ترجیح ندهد و افتخار و استکبار را از لوح قلب بشوید... بر بی نصیبان نصیب بخشد و از محرومان، عطا و احسان دریغ ندارد. رعایت حیوان را منظور نماید تا چه رسد به انسان و اهل بیان... و آن چه برای خود نمی پسندد، برای غیر نپسندد... در آن حین بشیر معنوی به بشارت روحانی از مدینه ی الهی چون صبح صادق طالع شود... به قسمی که خود را صاحب چشم جدید و گوش بدیع و قلب و فؤاد تازه میبیند... و در جمیع ۲۸\ . اشیاء اسرار تجلی وحدانیه و آثار ظهور صمدانیه ملاحظه کند خداپرستی و دین باوری راستین جز به معنای اثبات و تشویق انسانیت انسان، یعنی جنبه ی عمومی هویت و ارزشهای انسان نیست. پس نظام و فرهنگ تقلید مذهبی که همانند طاعونی بر شرق و غرب حاکم است و متأسفانه در شرق معمولاً توسط دولت و قانون هم مورد حمایت قرار میگیرد (مانند قانون ضد انسانی و ضد خدایی ارتداد یا تبعیض حقوق مؤمن و غیر مؤمن یا حکم نجاست دیگر مذاهب) یکی از بزرگترین شکلهای فرهنگ انسان زدایی، یعنی بزرگترین دشمن دین و خداست . بدین جهت است که عبدالبهاء در سخنرانیهایش به گونهای منظم و ساختاری به تعبیر نوینی از دین دست میزند و تدین مرسوم را که همان نظام انسان ستیز تنازع بقاست، مورد انتقاد قرار میدهد. درست است که نفی تنازع بقا به شکل نفی تجدد مرسوم غربی و طبیعت پرستی و ماده پرستی آن هم ظاهر میشود و درست است که ۱۵۲ – ۱۴۸ ) : کتاب ایقان، صص ۲۸( پ 45
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2