عبدالبهاء و تولد انسان
نفی میکند، باور و هشیاری را به حد ناهشیاری و عادت و جبر و بردگی ذهنی منحط می سازد و آنگاه به خاطر این تعصب و تقلید، دیگران را بیگانه و دشمن و پلید می بیند و هم خود و هم دیگران را به مانند یک شئ مرده و ایستا مورد رفتار قرار میدهد . دعوت عبدالبهاء هم از شرقیان و هم از غربیان به ترک تقالید و تحری حقیقت تنها به مسئله ی مذهب و باور مذهبی محدود نمیشود، بلکه به حیطه ی همه ی باورها و ارزشها تعلق مییابد. بدین ترتیب میبینیم که ترک تقالید و جستجوی حقیقت دعوتی به تبدیل بنیادین سرتاسر کره ی زمین و انقلابی همه جانبه در همه ی جهان است. عبدالبهاء میگوید : اول اساس بهاءاللّه تحری حقیقت است، یعنی باید نفوس از تقالیدی که از آباء و اجداد موروث مانده، منزه و مقدس گردند، زیرا موسویان تقالیدی دارند، زردشتیان تقالیدی دارند، مسیحیان تقالیدی دارند، بودایی ها تقالیدی دارند، هر ملتی تقالیدی دارد گمان میکند که تقالید خودش حق است و تقالید دیگران باطل... جمیع تقالید که صحیح نیست. اگر به تقالیدی تمسک داشته باشیم، مانع است که تقالید دیگران را درست تحری نماییم... پس تا ترک تقالید نشود، حقیقت جلوه ننماید... شخص کاملِ عاقل که طالب علم است، علم مطلوب اوست، هر کس بیان کند، نور محبوب اوست، در هر زجاج بدرخشد، گل محبوب اوست، در هر زمین که بروید... نباید تعصب داشت، بلکه باید عاشق آفتاب بود، خواه از مطلع موسوی طالع شود، خواه از مطلع محمدی، خواه از مطلع عیسوی... نتیجه ی این بحث چه میشود؟ نتیجه این است که جمیع ملل عالم باید آن چه شنیده اند، بگذارند. نه به هیچ ملتی متمسک باشند و نه از هیچ ملتی متنفر... آنوقت تحری حقیقت میکند و عاقبت ملاحظه مینماید که حقیقت ادیان الهی یکی است. اختلاف در تقالید است. تحری حقیقت سبب میشود که ۲۷\ . جمیع بشر متفق میشوند. این یک اساس از اساس بهاءاللّه است ۱۳۹ – ۱۴۴ ، صص ۱ . ) : خطابات، ج ۲۷( پ 44
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2