عبدالبهاء و تولد انسان

و مشکلات سیاسی نیز اشتداد جسته. پس این مدنیت جسمانی بدون قوه ی معنویه و مدنیت الهیه، سبب راحت تمام و آسایش ۱۹\. تام نشود، بلکه مشکلات بیشتر شود و شدائد ازدیاد یابد هم چنین میگوید : از جمله تعالیم حضرت بهاءاللّه این که هر چند مدنیت مادّی از وسایط ترقی عالم انسانیست، ولی تا مُنضَم به مدنیت الهیه نشود، نتیجه که سعادت بشریه است حصول نیابد... اگر مدنیت مادّیه منضم به مدنیت الهیه بود، هیچ این آلات ناریه ایجاد نمیگشت، بلکه قوای بشریه جمیع محول به اختراعات نافعه میشد و محصور در اکتشافات فاضله میگشت... زیرا عالم طبیعت عالم حیوانیست تا انسان ولادت ثانویه از عالم طبیعت ننماید، یعنی منسلخ از عالم طبیعت نگردد، ۲۰\. حیوان محض است. تعالیم الهی این حیوان را انسان می نماید ًعدالت اقتصادی اما دو اصل حقوق بشر و هماهنگی مدنیت مادّی و مدنیت روحانی ضرورتا نیازمند تعبیری نوین از نهادها و روابط اقتصادی در جامعه است. این است که یکی از تعالیم بهاءاللّه که توسط عبدالبهاء مورد تأکید و تکرار قرار میگیرد، اصل عدالت اجتماعی یا تعدیل در معیشت است . این اصل به این معناست که اقتصاد باید مشمول حیطه ی ارزشهای اخلاقی و روحانی بشود و بدین جهت هم فقر و هم ثروت افراطی را باید طرد نمود، زیرا که این هر دو با حقوق بشر و شرافت و تقدس انسان در تناقض میباشند. این که عبدالبهاء نظام آزادی اقتصادی را نامحدود ندانسته، بلکه تأکید میکند که آزادی اقتصادی افراد باید در چهارچوب ارزشهای روحانی و اخلاقی، یعنی در چهارچوب اصلشرافتوتقدسوحقوقهمهیانسانهامحدودومشخصبشود، بیانگر تعبیریروحانیاز اقتصاد است . ۲۲۳ ، ۱. ) : زرقانی: بدایع الاثار، ج ۱۹( پ ۱۰۸ ،۱۰۹ ) : مكاتیب حضرت عبدالبهاء، ج. سوم، صص ۲۰( پ 34

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2