عبدالبهاء و تولد انسان
همه ی انسانها و شرافت و عزت همه ی آدمیان میگردد. در این اندیشه است که بر لزوم معشرت و ارتباط و اتحاد با دیگر انسانها تأکید میشود، تنوع و کثرت نه عامل زشتی و آلودگی و تهدید، بلکه عامل زیبایی و شکوه مندی و آفرینندگی میگردد. کثرت با وحدت در می آمیزد و در این وحدت در کثرت است که “تفرّد” و استقلال فردی با “تعلّق” و وفاق عمومی پیوند مییابد. وحدت خدا ضرورتاً به وحدت نوع بشر می انجامد و تقدس خدا به تقدس انسان و حقوق بشر منجر میشود. منطق بیگانگی از میان میرود و ندای دلنشین یگانگی در دلها و روابط و نهادهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نقش میبندد. آنجاست که برای اولین بار انسان عارف به وحدت و تعادل و هماهنگی درونی دست مییابد و عدالت و محبت و خیرخواهی از یک شعار بی معنی و تهی به واقعیتی زنده و پویا بدل میگردد . 28
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2