عبدالبهاء و تولد انسان
فوق سیاست انسان است... ما باید از سیاست الهیه اقتباس کنیم هر ۱۲\. نوعی که خدا با بندگان خود معامله میکند، همان نوع رفتار نماییم بازسازی مفهوم انسان و مفهوم خدا و تدین در خطابات عبدالبهاء از عرفان انتزاعی به طرف عرفان عینی و انضمامی حرکت مینماید. بدین ترتیب تعارض ذاتی عرفان سنتی جای خود را به وحدتی اصیل و راستین میبخشد. عرفان اگرچه در همه چیز خدا را مییابد و از وحدت وجود سخن میگوید و همه ی انسانها را آیینه ی خدا میبیند، اما در همان حال از مشروعیت مردسالاری، برده داری، تبعیض حقوقی میان مؤمن و غیرمؤمن و نجاست و آلودگی گروههای گوناگون نیز سخن میگوید. اما چنین نوع اندیشهای دستخوش تعارض و تناقضی غیر قابل حلّ است. اگر همه چیز و همه کس مطالع و مظاهر خدایند، در آن صورت هیچ عارفی، هیچ متصوفی و هیچ متألهی در طول تاریخ نباید برده داری را قابل قبول بداند. تاریخ عرفان میباید تاریخ شورش علیه نظام انسان زدای برده داری باشد. عرفا باید همگی بر غیر طبیعی بودن ونامشروعبودننظامبردهداریتأکیدمیکردندواندیشهیمردسالاریوزنستیزیرابهبادانتقاد میگرفتند و در نفی تبعیض حقوقی میان گروههای مذهبی گوناگون به فریاد می آمدند و نابرابری مرید و مراد و عوام کالانعام و مجتهد و مرجع تقلید را ضد دین و ضد عرفان می شمردند و از لزوم دموکراسی و آزادی عقیده و آزادی سخن دم میزدند . حال آن که چنین نبوده و نیست. اصحاب ادیان نیز به همین تناقض سهمناک مبتلا هستند. از طرفی همه ی هستی را مخلوق خدای واحد مهربان میدانند و انسان را صورت و مثال خدا میخوانند و از طرفی همه ی اندیشه و فرهنگشان توجیه نفرت و بیگانگی و خشونت و تبعیض و اجتناب از گروههای دیگرست. دشمن شماره ی یک آزادی عقیده و خرد، یعنی دشمن شماره ی یک انسانیت انسان و دشمن شماره ی یک صورت و مثال خدا همین سنت پرستان مذهبی بوده و میباشند. از این روست که عرفان انتزاعی شخصیتی بوجود میآورد که دستخوش انقسام و پراکندگی و نابسامانی فکری و هنجاری میباشد. چنین شخصیتی از هم گسیخته و ناهماهنگ است که در آن واحد مانند فرشته شعار میدهد و مانند دیو و دد رفتار میکند . در پیام عبدالبهاء است که عرفان انتزاعی جای خود را به عرفان عینی و انضمامی میبخشد. در آنجاست که باور به خدا و تعبیر روحانی از انسان به معنای تقدس و زیبایی ۲۶۰-۲۶۴ ) : همان مأخذ: صص ۱۲( پ 27
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2