عبدالبهاء و تولد انسان

متدرّعه و همچنین طیّارات آتشفشان جمیع این آلات از سیّئات مدنیّت مادّیست. اگر مدنیّت مادّیّه منضمّ بمدنیّت الهیّه بود هیچ این آ ت ناریّه ایجاد نمیگشت بلکه قوای بشر یّه جمیع محوّل باختراعات نافعه میشد و محصور در اکتشافات فاضله میگشت. مدنیّت مادّیّه مانند زجاجست و مدنیّت الهیّه مانند سراج زجاج بی سراج تاریک است. مدنیّت مادّیّه مانند جسم است ولو در نهایت طراوت و لطافت و جمال باشد مرده است مدنیّت الهیّه مانند روح است این جسم باین روح زنده است والّا جیفه گردد. پس معلوم شد عالم انسانی محتاج بنفثات روح القدس است بدون این روح عالم انسانی مرده است و بدون این نور عالم انسانی ظلمت اندر ظلمت است زیرا عالم طبیعت عالم حیوانیست تا انسان ولادت ثانو یّه از عالم طبیعت ننماید یعنی منسلخ از عالم طبیعت نگردد حیوان محض است تعالیم الهی این حیوان را انسان مینماید . و از جملهٴ تعالیم بهاءاللّه تعمیم معارفست. باید هر طفلی را بقدر لزوم تعلیم علوم نمود. اگر ابو ین مقتدر بر مصارف این تعلیم فبها والّا باید هیئت اجتماعیّه آن طفل را وسائط تعلیم مهیّا نماید . و از جملهٴ تعالیم حضرت بهاءاللّه عدل و حقّ است تا این در حیّز وجود تحقّق نیابد جمیع امور مختل و معوّق و عالم انسانی عالم ظلم و عدوانست و عالم تعدّی و بطلان. خلاصه ّ امثال این تعالیم بسیار است این تعالیم متعدّده که اساس اعظم سعادت عالم انسانیست و از سنوحات رحمانی باید منضم بمسئلهٴ صلح عمومیگردد و ممزوج بآن شود تا اینکه نتیجه بخشد والّا تنها مسئلهٴ صلح عمومی را در عالم انسانی تحقّقش مشکل است. تعالیم حضرت بهاءاللّه چون ممتزج با صلح عمومیست لهذا بمنزلهٴ مائده ایستکه از هر قسم اطعمهٴ 196

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2