عبدالبهاء و تولد انسان

آدم است و شجرهٴ واحده است و این ملل بمنزلهٴ اغصانست و افراد انسانی بمنزلهٴ برگ و شکوفه و اثمار دیگر ملل متعدّده تشکیل کردن و بدین سبب خونر یزی نمودن و بنیان انسانی برانداختن این از جهل انسانیست و غرض نفسانی. و امّا تعصّب وطنی این نیز جهل محض است زیرا روی زمین وطن واحد است هر انسان در هر نقطه ئی از کرهٴ ارض زندگی میتواند پس جمیع کرهٴ ارض وطن انسانست. این حدود و ثغور را انسان ایجادکرده در خلقت حدود و ثغوری تعیین نشده. ارو پا یک قطعه است آسیا یک قطعه است افر یکا یک قطعه است امر یکا یک قطعه است استرالیا یک قطعه است امّا بعضی نفوس نظر بمقاصد شخصی و منافع ذاتی هر یک از این قطعات را تقسیم نموده اند و وطن خو یش انگاشته اند. خدا در بین فرانس و آلمان فاصله خلق نفرموده متّصل بیکدیگر است. بلی در قرون اولی نفوسی از اهل غرض بجهت تمشیت امور خو یش حدود و ثغوری معیّن نمودند و روز بروز اهمّیّت یافته تا این سبب عداوتکبری و خونر یزی و درندگی در قرون آتیه گشت و بهمین قسم غیر متناهی خواهد بود و این فکر وطن اگر در ضمن دائرهٴ محصوره ماند سبب اوّل خرابی عالم است. هیچ عاقلی و هیچ منصفی اذعان باین اوهام ننماید و هر قطعهٴ محصوره را که نام وطن مینهیم و باوهام خو یش مادر مینامیم و حال آنکهکرهٴ ارض مادر کلّ است نه این قطعهٴ محصوره. خلاصه ایّامی چند روی این زمین زندگانی مینمائیم و عاقبت در آن دفن میشو یم قبر ابدی ماست آیا جائز است بجهت این قبر ابدی بخونخواری پردازیم و همدگر را بدریم حاشا و کلّا نه خداوند راضی نه انسان عاقل اذعان این کار مینماید. ً ملاحظه نمائید که وحوش مبارک ابداً منازعهٴ وطنی ندارند با یکدیگر در نهایت الفتند و مجتمعاً زندگانی میکنند. مثلا ً اگر کبوتری شرقی وکبوتری غر بی وکبوتری شمالی وکبوتری جنو بی بالتّصادف در آن واحد در جائی جمع شوند فورا بیکدیگر الفت نمایند و همچنین جمیع حیوانات مبارکه 193

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2