عبدالبهاء و تولد انسان
امّا تعصّبات وطنیّه کرهٴ ارض موطن هر انسان است یکی است متعدّد نیست نوع انسان را وطن واحد است ولی حدود وهمیّهٴ بیاساس را بعضی از مستبدّین قرون ماضیه اختراعکرده اند و در میان بشر جنگ و قتال انداخته اند که مقصدشان شهرت بوده و غصب ممالک لهذا این احساسات وطن پرستی را پیشرفت مقاصد شخصی نمودند. خود در قصور عالیه زندگی میکردند از هر نعمتی نصیب و بهره میبردند غذاهای لذید میخوردند در رختخواب های پرند می خوابیدند در باغهای ملوکانه سیر و سیاحت مینمودند هر وقت ملالی رخ میداد در تالارهای رقص با خانمهای ماهرو میرقصیدند گوش بموسیقی دلپذیر می دادند امّا باین رنجبران باین رعیّتها باین بیچاره ها باین دهقانها میگفتند بروید در میدان جنگ خون یکدیگر را بر یز ید خانمان یکدیگر را خرابکنید شماها سر بازید ماها صاحب منصبیم کاپیتانیم جنرالیم. دیگران میگفتند چرا مملکت ما را خراب میکنید جواب میشنیدند که شماها المانید ما فرانسه ایم ولی مؤسّسین همهٴ این جنگها در قصور بکیف خود مشغول بودند دست از سرور و فرح خود برنمی داشتند امّا خونهای بیچارگان ریخته میشد برای چه برای افکار وهمیّهکه این ملّت فرانسه است و آن دولت المان و حال آنکه هر دو آدمند هر دو اعضای یک عائله اند هر دو یک ملّتند. این عنوان وطن را سبب این همه خونر یز یها میکنند و حال آنکه اینکره یک وطن است پس صلح باید بین جمیع اوطان محقّقگردد. خداوند یککره خلقکرده یک نوع انسان خلق نموده اینکرهٴ ارض موطنکلّ است. ما آمده ایم خطوط وهمی فرضکرده ایم در صورتی که این خطوط وهم است یکی را گفتیم المان است دیگری را فرانسه و با هم جنگ میکنیمکه این وطن المان مقدّس است سزاوار پرستش است سزاوار حمایت است ولی آن قطعهٴ دیگری بد است مردمانش کشته شود اموالشان تاراج شود اطفال و زنانش اسیر گردد چرا بجهت این خطوط وهمیّه انسان خونر یزی نماید و ابناء نوع خود 180
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2