عبدالبهاء و تولد انسان

سیر دارند. مثلاً هر جزئی از اجزاء فردیّهکه در هیکل انسان است وقتی در عالم نبات بوده وقتی در عالم حیوان و وقتی در عالم جماد متّصل از حالی بحالی و از صورتی بصورتی انتقال دارد و از کائنی بکائن دیگر در صور نامتناهی انتقال مینماید عرضاً و طولاً و در هر صورتیکمالی دارد. این سیر کائنات مستمرّ است لهذا هر کائنی عبارت از جمیع کائنات است نهایت این است امتداد مدّت لازم تا این جوهر فرد که در جسم انسان است در جمیع مراتب وجود سیر و حرکتکند. یکوقت تراب بود انتقالاتی داشت در صور جمادی بعد انتقال کرد بعالم نبات انتقالاتی در صور نباتی داشت بعد انتقال پیدا کرد در صور حیوانی حالا بعالم انسانی آمده سیر مراتب انسانی میکند بعد برمیگردد بعالم جماد همینطور در جمیع مراتب سیر میکند در صورکائنات نامتناهی جلوه مینماید و در هر صورتی از صور کمالی دارد. در عالم جماد کمالات جمادی داشت در عالم نبات کمالات نباتی داشت در عالم حیوان کمالات حیوانی داشت در عالم انسان کمالات انسانی. پس واضح شد که هر جوهر فردی از کائنات انتقال در صور نامتناهی دارد و در هر صورتیکمالی. از این واضح شد که کائنات یکی است عالم وجود واحد است. پس چون در وجود کائنات وحدت است دیگر معلوم استکه در عالم انسان چه وحدتی است این مبرهن است که وحدت اندر وحدت است مبدأ و منتهای وجود وحدت است. با وجود این وحدت عالم انسانی و جمیعکائنات آیا جائز استکه در عالم انسان نزاع و جدال باشد با وجود آنکه اشرفکائنات است زیراکمالات جمادی جسم دارد کمالات نباتی قوّهٴ نامیه دارد و کمالات حیوانی قوای حسّاسه دارد و کمالات انسانی داردکه عقل سلیم است با وجود این وحدت عظیمه آیا جائز استکه نزاع و جدالکند آیا جائز است حرب و قتال نماید؟ جمیعکائنات با یکدیگر صلحند جمیع عناصر با یکدیگر در صلحند انسانکه اشرفکائنات استآیا جائز استکه نزاع 175

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2