عبدالبهاء و تولد انسان

با هم الفت بخشید. بعد از آنکه در نهایت بغض بودند نهایت محبّت حاصل نمودند. امروز در ایرانکسانیکه اطاعت امر بهاءاللّه نموده اند در نهایت الفت و التیامند. جمیعاً با هم در نهایت الفت و محبّتاند. حضرت بهاءاللّه فرمود عالم بشر از یک شجر است و جمیع ملل و اجناس عبارت از اوراق و افنان آن و خدا باغبان هیچ فرقی نگذاشته همه را تر بیت فرموده. نهایت بعضی جاهلند باید آنها را عالم نمود بعضی ناقصند باید آنها را کامل کرد مر یضند باید معالجه نمود اطفالند طفل را باید تر بیتکرد تا ببلوغ رسد امّا همه بندگان خداوندند. خدا پدر جمیع است بجمیع مهر بان است و همه در بحر رحمتش مستغرق. مادام او بکل مهر بان است ما چرا نامهر بان باشیم؟ او بجمیع صلح است چرا ما در جنگ باشیم و در خرابی یکدیگر بکوشیم ملّت را بهانه نمائیم مذهب را بهانه نمائیم وطن را بهانه نمائیم سیاست را بهانه نمائیم نام را بهانه نمائیم و بنزاع و جدال مشغول شو یم خون یکدیگر را بر یز یم خانمان هم را خراب کنیم آیا این سزاوار است تا آنکه در ظلّ همچو خدای مهر بان هستیم که خطای ما را عفو کند و رحمت نماید عنایاتش را تغییر ندهد ولو هر چه عصیان و طغیان کنیم آیا سزاوار است چنین خدائی را مخالفت نمائیم او بهمه مهر بان است ما نامهر بان باشیم؟ خلاصه حضرت بهاءاللّه چنین تأسیسی نمود و صلح عمومی را تعلیم فرمود پنجاه سال پیش بجمیع ملوک نامه نوشت وکل را براستی و آشتی و حقیقت پرستی دعوت فرمود زیرا آفتی از حرب بدتر نهکه منبعث از تعصّبات است و مخالف رضای الهی. ملاحظه نمائید که از بدایت تاریخ الی الآن بین بشر حرب و جدال است و این حرب یا منبعث از تعصّب سیاسی است یا منبعث از تعصّب جنسی است یا منبعث از تعصّب وطنی است یا تعصّب مذهبی. جمیع این تعصّبات هادم بنیان انسانیست. خدا تعصّب ندارد ما چرا تعصّب داشته باشیم؟ خدا بجمیع یکسان معامله میکند ما چرا مختلف معامله نمائیم؟ همهٴ زمین یک وطن است و 153

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2